عقل ستیزی در عرفان
یکی از وجوه مشترک همه عرفان های کاذب و تصوف، نفی عقلانیت و مخالفت با برهان و استدلال های عقلی و علم و ترجیح دادن کشف و شهود بر تعقل است. این درحالیست که آنها بر لزوم گردن نهادن به حکم دل و خواست قلبی و سوار شدن بر مرکب عشق تا رسیدن به مقصد نهایی،(الوهیت) تاکید فراوان دارند.
طاهری موسس فرقه عرفان کیهانی:
انسان همواره دو پله در پیش رو دارد: پله عقل و پله عشق…عارف به خوبی فهمیده است، زمانهایی که میخواهد به روی پله عشق گام گذارد، باید عقل را رها کند.(انسان از منظر دیگر، ص ۷۶)
اوشو می گوید:
تنها کار فلسفه این است که فهرست غذا را در اختیار شخص گرسنه قرار می دهد، اما هرگز نمی تواند غذایی در اختیار او قرار دهد.(آواز سکوت ص ۲۰۶) من صاحب هیچ نظام فلسفی نیستم من حتی نمی دانم که دیروز چه گفته ام.(ریشه ها و بالها ص ۱۷۵)
علی محمد باب موسس بابیت:
تدریس در کتابهای غیر از کتاب بیان روا نیست، و آن چه که اختراع شده به نام منطق و اصول و غیر آن دو، برای احدی از مومنان اذن داده نشد.(بیان،باب۱۰،واحد۴ص۱۳)
پائولو کوئلیو در تمام کتاب هایش:
تاکید می کند که: کاری کن که قلبت میگوید.
عقل در این سلوک جایگاهی ندارد.(کیمیاگر، ص ۸۷)
کریشنا مورتی تئوصوفیست:
اندیشه، مشکل ما را حل نکرده است و خیال نمیکنم هرگز حل کند. به محض این که اندیشیدن را آغاز کنیم تا در مورد چیزی نظریه و عقیدهای به دست آوریم، دچار انحراف شدهایم و از چیزی که باید بفهمیم دور افتادهایم. (ضرورت تغییر، ص ۱۵۹)
عرفان سرخپوستی:
در بسیاری از گفت وگوهای کاستاندا و دون خوان، توجه به احساسات و ناکارآمدی عقل و برهان مورد تاکید فراوان قرار می گیرد.( آموزشهای دونکارلوس، کندری ص ۵۴)
شمس تبریزی:
عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر
بند بشکن، زه میان اندر عیان است ای پسر
شاه نعمت الله ولی:
زید و عمرو و بکر و خالد هر چهار
چهار باشد، نزد ما ایشان یکی است
عقل اگر گوید خلاف این سخن
حرف او مشنو که ابله مردکی است
مسیحیت و عقل گریزی:
عقل انسانها هرگز قادر به درک حقیقت نبوده.(یگانگی در تثلیث ص ۷۲)
آنسلم قدیس : ایمان می آورم تا بفهم!
عطار:
عشق آمد عقل را در زیر کرد
گر دلی داشت او زجانش سیر کرد(منطق الطیر، ص: ۱۸۷)
مولوی :
عقل تو دستور و مغلوب هواست
در وجودت رهزن راه خداست(مثنوى ص: ۱۳۳)
ابن عربی در نامه به فخر رازی می گوید:
کسی که مرتبه عقل و فکر را بداند ، محال است که از طریق آنها به آرامش و آسایش برسد، به ویژه در مساله شناخت خدای تعالی (جامع الأسرار ص: ۴۹۱)
این درحالیی است که خداوند عامل جهنمی شدن مردم را ترک تعقل می داند:
وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (اعراف/۱۷۹) . در روایات شیعیان، عقل در کنار انبیاء، حجت باطنی شمرده شده است. برای اطلاعات بیشتر به کتاب العقل کافی مراجعه کنید.