مستنداتی درباره درب داشتن خانه های مدینه
۱- «ابوفدیک» میگوید:از «محمدبن هلال» درباره مختصات اتاق و حجره عایشه پرسیدم. در ضمن پاسخ گفت: درب آن به سوی شام بود. گفتم: آن درب یک مصراع([أ]) داشت یا دو
مصراع؟ گفت: یک مصراع، پرسیدم : از چه جنسی بود؟ پاسخ داد: یا از چوب عرعر بود یا از
درخت ساج.[۱]
۲- از «ابوموسی اشعری» نقل شده است که به همراه پیامبرصلی الله علیه وآله و سلمبه «بئر أدیس» وارد شدند. پیامبرصلی الله علیه وآله و سلمداخل شد و ابوموسی بیرون باقی ماند. ابوموسی میگوید:کنار دربی نشستم که جنس آن از جریب نخل بود[۲].
۳- «ابوذر» رحمه الله علیه از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نقل میکند که فرمودند : اگر کسی از کنار خانهای گذشت که درب آن بسته نبود و پرده نیز داشت و نگاهش به داخل خانه افتاد، گناهی بر او نیست ؛ بلکه مقصر، اهل آن خانهاند[۳].
۴- در حدیث ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها سلام آمده است: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به آن دو دستور داد که به منزلشان وارد شوند، سپس برایشان دعا کرد، آنگاه برخاست، بیرون رفت و در را با دست مبارکش به روی آنان بست (ثم قام فأغلق علیهما الباب بیده)[۴].
۵- از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده است که فرمودند:هر کس متصدی امری از امور مردم گردد، سپس درش را به روی فقیر و مظلوم و صاحب حاجتی ببندد، خداوند تبارک و تعالی نیز درهای رحمتش را در زمان فقر و حاجت وی، به رویش خواهد بست[۵].
۶- «ابو حمید» از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نقل میکند که: او به ما امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم[۶].
۷- از «جابر» و «ابوهریره» نقل است که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند:درب منزلت را ببند و نام خدا را جاری کن، بدرستی که شیطان درب بسته را باز نمیکند[۷].
۸- در حدیث اسلام آوردن مادر «ابوهریره» و دعا کردن رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم برای او ، از زبان ابوهریره نقل شده است: … پس دوان دوان به سوی او رفتم تا به او مژده دهم که رسول الله برایت دعا کرد. وقتی به خانه رسیدم درب منزل را بسته یافتم و صدای تکان خوردن آب در مشک و نیز صدای پای مادرم را شنیدم… [۸].
۹- در حدیثی از عایشه است که: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در شبی از شبها وی را خفته پنداشت، پس بآرامی کفشهایش را پوشید و عبایش را برداشت، سپس در را باز کرد، بیرون رفت و در را پشت سرش بست (ظن أنها رقدت فانتعل رویدا و أخذ رداءه رویدا ثم فتح الباب رویدا ثم خرج و أجافه رویدا)[۹].
در تمامی احادیث فوق، بستن درب با تعابیری مانند «اغلاق الباب»، «ردّ الباب» و «إجافه الباب» آمده است که همگی به معنی «بسته نمودن درب» است و برای پرده و نظایر آن به کار نمیرود .
۱۰- در احادیث متعددی ـ از جمله ۲۱ حدیث که علامه جعفر مرتضی در کتاب مذکور آورده است ـ از تعابیر «دق الباب»، «طرق الباب»، «ضرب الباب» و «قرع الباب» استفاده شده است که همگی به معنای «در زدن» هستند و روشن است که اینگونه از تعابیر، برای پرده به کار نمیرود. از جمله در حدیث رفتن پیامبر به منزل «ابو الهیثم بن التیهان» آمده است: پس درب خانه را زدیم. زنی گفت: چه کسی در میزند؟ عمر پاسخ داد: این رسول الله است…[۱۰].
۱۱- در احادیث متعدد دیگری ـ از جمله ۴۳ حدیثی که نویسنده کتاب مأساه الزهرا آورده است ـ به تعابیری همچون «الاجابه من وراء الباب» یعنی «پاسخ از آن سوی در»، «خلف الباب» یعنی «پشت در»، «حرک الباب» یعنی «حرکت دادن در»، «وضع الید علی الباب فدفعه» یعنی «هل دادن در با دست و باز کردن آن»، «فتح الباب» یعنی «باز کردن درب»، «الباب المقفل» یعنی «درب قفلشده» و «کسر الباب» یعنی «شکستن در» بر میخوریم که هیچ یک از این تعابیر با پرده و مانند آن سازگاری ندارد.
۱۲- همانگونه که در تواریخ شیعه و سنی آمده است، اهل یثرب (مدینه النبی) تا پیش از هجرت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم گرفتار جنگ داخلی دائمی بودند و اختلافات خونین در میان آنها بیداد میکرد؛ تا جایی که معروف بود که حتی شبها نیز شمشیر و اسلحه را از خود دور نمیکردند[۱۱]. تا اینکه خداوند با بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم بر آنان منت نهاد و برادری و صلح را برایشان به ارمغان آورد. با توجه به این مسئله، عقلانی نیست مردمانی که دائماً خطر همسایه را احساس میکردند و در حال جنگ و جدال بودند و حتی در هنگام خواب، نزد خود شمشیر نگه میداشتند، برای خانههایشان که مال و ناموس خود را در آن حفظ میکردند و شبها در آن میآرمیدند، درب نگذارند و فقط به آویختن پرده اکتفا کنند.
۱۳- احادیث دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد منازل مدینه نه تنها درب داشتند بلکه آن دربها دارای قفل و کلید نیز بودند زیرا کلمه «مفتاح» به معنای کلید بارها در نقلهایی تاریخی تکرار شده است؛ از جمله از «دکین بن سعید المزنی» نقل است که گفت: نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم رفتیم و از او درخواست طعام کردیم. پس فرمودند: «یا عمر! برو و به آنها غذا بده». فارتقی بنا الی علیه، فأخذ المفتاح من حجزته ، ففتح…[۱۲].
همچنین در تاریخ آمده که:
حین کلّم علیعلیه السلامطلحه فی امر عثمان، انصرف علیعلیه السلامالی بیت المال، فأمر بفتحه، فلم یجدوا المفتاح، فکسر الباب، و فرق ما فیه علی الناس، فانصرفوا من عند طلحه حتی بقی وحده، فسر عثمان بذلک[۱۳].
۱۴- دسته دیگری از روایات نیز وجود دارد که به وضوح از وجود دربهایی با جنس چوب حکایت میکنند؛ احادیثی که در آنها تعبیر «شق الباب» به معنای «شکاف بین دربهایی که از چوب ساخته میشود» بکار رفته است. مسلم است که پرده، دارای شق و شکاف نیست، بلکه درهایی که از «تخته» یا «سعف نخل» ساخته میشدند، ممکن بود. خلل و شکافی بین آنها به وجود بیاید؛ به عنوان مثال از عایشه نقل شده است: هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد و من از شکاف در (شق الباب) او را مینگریستم…[۱۴].
نیز امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرموده است که:… روزی رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در حجره یکی از زنانش نشسته بود و مدراتی (نوعی شانه از جنس چوب یا فلز) در دست داشت، در این هنگام مردی از شکاف در (شق الباب) به داخل نگریست. پیامبر فرمودند: « اگر نزدیک تو بودم با این مدراه ، چشمت را در میآوردم»[۱۵].
مستنداتی درباره درب داشتن خانههای مکه
اگرچه شاید با دهها سندی که ذکر شد، نیازی به نقل مستندات زیر نباشد، اما قطعاً خالی از فایده نیز نخواهد بود:
۱- قریش، تصمیم به قتل پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم گرفتند، جناب ابوطالب به فرزندش علی علیه السلام فرمود: پسرم ! نزد عمویت «ابولهب» برو و درب خانهاش را بزن. اگر در را باز کرد داخل شو و اگر باز نکرد، درب را بشکن و داخل شو و به او بگو: «پدرم برایت پیغام داد: مردی که عمویش زنده است ذلیل نمیشود». پس علی علیه السلام رفت و درب خانه ابولهب را بسته دید. فرمود در را باز کنید، ولی تقاضایش را اجابت نکردند، پس به در هجوم برد و آن را شکست و داخل شد…[۱۶].
۲- از «ام هانی» دختر ابوطالب نقل است که: لما کان یوم فتح مکه أجرت رجلین من أحمائی، فأدخلتهما بیتا و اغلقت علیهما بابا[۱۷].
۳- این حدیث پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم نیز بسیار معروف است که پس از ورود سپاهیان اسلام به مکه در جریان فتح این شهر فرمودند: من دخل دار ابیسفیان فهو آمن، و من اغلق [علیه] بابه فهو آمن، یعنی هر کس به خانه ابوسفیان داخل شود امان دارد و هر کس داخل خانهاش شود و درب را به روی خود ببندد نیز در امان است[۱۸].
* * *
لازم به ذکر است که مکه به دلیل آنکه حرم امن الهی است، شرایط امنیتی بسیار بهتری نسبت به مدینه داشت و خوف جنگ داخلی و خونریزی در آن نمیرفت. با اینهمه، مطابق احادیث متعددی که «علامه سید جعفر مرتضی» در کتاب مأساه الزهراء نقل کرده است ـ و ما تنها به ذکر سه مورد از آنها بسنده کردیم ـ علاوه بر خانههای مدینه، منازل مکه نیز دارای درب بودند.
[أ]- مصراع همان است که در فارسی از آن با عنوان “لنگه” یا “لت” یاد میشود.
پی نوشتها:
[۱]- وفاء الوفاء، ج۲، ص ۴۵۹ ، ۴۵۶ ، ۵۴۲٫ [۲]- صحیح مسلم، ج۷، ص ۱۱۸٫ صحیح بخاری، ج۲، ص ۱۸۷٫ [۳]- مسند احمد، ج۵، ص ۱۵۳٫ [۴]- بحار الانوار، ج۴، ص ۱۲۲ ، ۱۴۲٫ مناقب خوارزمی، ص ۲۴۳٫ [۵]- مسند احمد، ج۳، ص ۴۴۱٫ [۶]- صحیح مسلم، ج۳، ص ۱۵۹۳٫ [۷]- سنن ابی داود، ج۲، ص ۳۳۹، مسند احمد، ج۳، ص۳۸۶، سنن ابی ماجه، ج۲، ص ۱۱۲۹٫ [۸]- مسند احمد، ج۲، ص ۲۳۰٫ [۹]- تاریخ المدینه لابن شبه، ج۱، ص ۸۸ -۸۹، فی هامشه عن عمده الاخبار، ص ۱۲۳ ، ۱۲۴، راجع وفاء الوفاء، ج۳، ص ۸۸۳، عن مسلم و النسائی. [۱۰]- کنزالعمال، ج۷، ص ۱۹۴٫ [۱۱]- اعلام الوری، ص ۵۵، بحارالانوار، ج۱۹، ص ۸ – ۱۰٫ [۱۲]- سنن ابی داود، ج۴، ص ۳۶۱، مسند احمد، ج۴، ص ۱۷۴٫ [۱۳]- تاریخ طبری، ج۴، ص ۴۳۱٫ [۱۴]- کنزالعمال، ج۱۵، ص ۷۳۲٫ [۱۵]- قرب الاسناد، ص ۱۸٫ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص ۷۴٫ [۱۶]- کافی، ج۸، ص ۲۷۶ – ۲۷۷٫ [۱۷]- مسند احمد، ج۶، ص ۳۴۳٫ [۱۸]- سنن ابی داود، ج۲، ص ۱۶۲٫ مسند احمد، ج۲، ص ۲۹۲٫ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۲۷٫ تهذیب الاحکام، ج۴، ص ۱۱۶٫ صحیح مسلم (انتشارات داراحیاء التراث العربی)، ج۳، ص ۱۴۰۸٫ کافی، ج۵، ص ۱۲٫ بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۶۹٫