﷽
⇠ قسمت نهم:
⇠#شرحخطبهیغدیر
⇠#دکترباقرپورکاشانی
═══════┅┄
|↫ فراز هفتم: وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ.
|↫ تداوم بر ذکرِ: لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیم.
|↫ قوهی قاتلین در قتل ائمه هم از جانبِ خداست.
|↫ مختار بودن انسان در استفاده از قوای خود.
|↫ افاضه شدن معرفت به انسان.
|↫ واسطهی فیض بودنِ ائمهی معصومین به قدرت خدا.
|↫ نوشتن تقدیرات و تثبیت آن به دست امام زمان علیهالسلام.
متن تایپی سخنان دکتر باقرپور کاشانی در فراز نهم:
وَ قَهَرَ جَمیعَ الخَلقِ بِقُدرَتِهِ وَ بُرهانِهِ. نبی اکرم در خطبهی باشکوه غدیر در ابتدا بعد از اینکه فرازهایی را مطرح کردند، بعد از بحث علم و احاطهی علمی خداوند را بر کائنات مطرح میکنند، میفرمایند: “وَقَهَرَ جَمیعَ الخَلق بِقُدرَتِهِ وَ بُرهانه”. قَهَرَ یعنی سیطره دارد؛ یعنی خداوند متعال سیطره دارد به جمیع خلق با قدرتش. ذکری هست که در فرمایشات معصومین تاکید شده که در وقت گرفتاریها این ذکر را زیاد تداوم داشته باشید و آن ” لا قُوَه الّا بِالله العَلی العَظیم” یعنی نیست قوهای الّا بالله. آن به آن هر فعلی که موجودات عالم موجودیّت انجام میدهند همهی اینها به قدرت اوست. در مورد موجودات مختار چه گناه بکند چه کار خوب، به قوهی اوست. امیرالمؤمنین به قوهی او سر به سجده گذاشت و ابن ملجم به قوهی او شمشیر را بر فرق سر امیرالمؤمنین فرود آورد. قوه از اوست اگر او آنی قوه را بگیرد توانی نیست، قوه را از دست من بگیرد این دست کار نمیکند. لذا گاهیاوقات میگویند نعمتها را بشمارید، میگویند نعمت بینایی، نعمت شنوایی اینها را هر کدام یک نعمت حساب میکنند در حالی که نه، اینها آن به آن یک نعمت است قوهی بینائی، قدرت بر بینایی آن به آن باید از ناحیهی او افاضه شود به قوه او “لا قُوَه اِلّا بِالله العَلی العَظیم”. پیامبر اکرم فرمودند سیطره دارد بر جمیع خلق به قدرتش اما آیا قدرت را میدهد راضی است که ما با این قوه و قدرت هر جور که میخواهیم استفاده کنیم؟ خیر! قدرت را به موجود مختار داده است وقتی موجود مختار خطا انجام میدهد بنابراین نیست که به جبر جلویش را بگیرد چون پروژهی موجود مختار این است که در دنیا باید امتحان بشود و رقابت باشد بین بد و خوب، رقابت شود بین بد و بدتر. این موجودات دارند انجام میدهند، هر موجودی هر کاری بخواهد میکند خداوند این جا آزادش قرار داده است، به جبر او را مختار قرار داده است. اختیار را که مطرح میکند میبینیم ” لَهُ اَن یَفعَل لَه اَن لایَفعَل” فعلی را انجام میدهد و فعلی را ترک میکند. این قدرتی است که خداوند داده، اختیاری است که به او اعطاء کرده. لذا وقتی که امیرالمؤمنین سر به سجده میگذارند وقتی که شمشیر به فرق سرشان میخورد این ذکر را مطرح میکنند که من رستگار شدم به پرودگار کعبه. خداوند رضایت دارد به این قدرتی که در سلطهی امیرالمؤمنین قرار داده است. اما آیا خداوند قدرتی را که در ابن ملجم قرار داده رضایت دارد به آن؟ خیر! او داده به این خاطر که اقتضای وجود مختار، پروژه اینطور است مشیّت اینگونه رقم خورده است، مصلحت اینگونه تبیین میشده که باید موجود مختار وقتی خطا انجام میدهد جلویش گرفته نشود. اما او نسبت به فعل شرّ رضایت ندارد قدرت را او داده است اقتضای آن این است اما او رضایت ندارد و افراد توبیخ میشوند. لذا از حیث قدرت وقتی حساب بکنید هر فعلی را که هر موجود چه موجود موجَب و مجبور باشد چه موجود مختار باشد از اوست. اما اگر فرد فعل نادرست انجام بدهد فعل شرورانه انجام بدهد، این در انتخاب خود، در ارادهی خود به خودش هست. در حین این که آن سیطره و آن قدرت و قوه هر چه هست از ناحیهی اوست خدوند این قدرت و سیطره را نسبت به جبّاران عالم دارد یعنی میتواند جلوی این ها را بگیرد میتواند در یک مرتبه و مرحلهای عذاب نازل کند و کارشان را تمام کند. میتواند جان اینها را قبض بکند و اینها را در جهت عذاب قرار بدهد اینگونه نیست که ولو قدرتی داده شد او بتواند پابرجا باشد بر قهر و قوه و قدرتش و در مقابل آن حقیقت بخواهد بایستد و قَهَرَ جَمیعَ الخَلق بِقُدرتِهِ یعنی سیطره دارد بر جمیع خلق به قدرتش. و” بُرهانِهًِ در خصوص برهان خیلی خواستهاند بحث بکنند که این چه معنا دارد که خداوند سیطره دارد به جمیع خلق به برهانش. برهان در روایات را که نگاه میکنید یکی به معنای دلیل آمده است یعنی خداوند متعال به مخلوقات و بالاخص موجودات مختار قوایی را داده است که در پرتو آن قوه چنین سیطرهای هست. به آنها عقل داده و با عقل خودشان میتوانند وجود خدا رو اثبات کنند، میتوانند یکتایی او را اثبات بکنند، میتوانند صفات ثبوتی و ذاتی و فعلی و سلبی او را اثبات بکنند و به آنها معرفت فطری اعطاء کرده است، یعنی در بطن و کتمشان معرفت به وجود خداوند متعال این که هست و اینکه شبیه به مخلوقات نیست و این که عالم هست و قادر هست و حَّی هست و آن حقیقتی که واحد است اعطاء کرد؛ لذا به جمیع خلق، قهر و سیطره دارد با قدرت و برهانش؛ یعنی با این دلیل و فطرت یعنی معرفت خود را در بطن و کتم تمام موجودات قرار داده است، لذا آن موجوداتی که موجَب باشند و آن موجواتی که مختار باشند در همهی آنها معرفت فطری قرار داده شده و به واسطهی همان چه بخواهند چه نخواهند خداوند را میشناسند و این معرفت به آنها افاضه شده است. در بعضی روایات دیگر، برهان تعبیر به انبیاء عظام یا ائمهی معصومین علیهالسلام تعبیر شده است. اینجا اینگونه معنی میشود که: “وَ قَهَرَ جَمیعَ الخَلقِ بِقُدرَتِهِ وَ بُرهانِهِ” یعنی خداوند به جمیع خلق با قدرتش و برهانش سیطره دارد یعنی با حجت زمان خودش سیطره دارد. این غلبه را دارد به این خاطر که تمام فیوضات از ناحیهی حجت خداست که به مخلوقات میرسد. ائمهی معصومین مجرا و مجلّی فیض الهی هستند و هر آن چیزی که از کمال و خیر و توفیقات است به واسطهی ائمهی معصومین به مخلوقات میرسد، لذا این سیطرهای که به قدرت که ائمهی معصومین هم به قدرت است به قدرت خداوند متعال است که فیاض هستند به قدرت خداوند متعال است که مجرا و مجلّی و واسطهی فیض الهی هستند، اما بعد از قدرت که ائمه را حساب بکنید خداوند متعال به ائمهی معصومین که برهان او هستند که همه چیز به اوست این سیطره را دارد، نسبت به او غالب است. لذا تقدیرات باید به دست مبارک حجت خدا نوشته شود، تثبیت شود و تأیید شود. الان حجت ما ولی عصر حضرت مهدی عج الله تعالی فرج الشریف هست و خداوند متعال به حجت بن الحسن قَهَرَ بِجمیع الخلق این سیطره دارد به جمیع الخلق و مجلی و مجرای فیض الهی است.