﷽
⇠ قسمت هشتم:
⇠#شرحخطبهیغدیر
⇠#دکترباقرپورکاشانی
═══════┅┄
|↫ فراز ششم: وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ.
|↫ احاطهی خدا به هر شیای در حالی که در مکان خودش است.
|↫ علم خدا به جزئیات و تغییرات.
|↫ عقل، محدود و مخلوق است.
|↫ خداوند قائم به ذات، و مخلوقات قائم به او هستند.
|↫ علم خدا به فکر و نیّت گناه از جانب انسانها.
متن تایپی سخنان دکتر باقرپور کاشانی در فراز هشتم:
وَ اَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً وَهُوَ فی مَکانِهِ. نبی اکرم در خطبهی غدیر فرمودند: “وَاَحاطَ بِکُلِ شَیء عِلماًوَ هُوَ فی مَکانِهِ”. یعنی احاطه دارد به هرشیای در حالی که در مکان خودش هست. خداوند متعال علم به جزئیات دارد علم به کلیات هم دارد. گاهیاوقات در مکاتب بشری بعضی فیلسوفان خواستهاند بگویند که اگر خداوند علم به جزئیات داشته باشد چون جزئیات در تغییر و تغیّرند، پس ذات ربوبیّت نیز در تغییر و تغیّر هست و لذا گفتهاند پس خداوند علم به جزئیات ندارد! این صوری است که خارج از ذات است و خداوند به واسطهی آن صوری که غیر از ذات اوست علم دارد. چنین مسئلهای یعنی در حقیقت خداوند در وجودش، در ذاتش علم به جزئیات و تغییرات، به موجودات ندارد. در این جهت خداوند را جاهل معرفی کردهاند. این به چه خاطر است؟ به این خاطر که خواستهاند در حقیقتی ورود پیدا بکنند که عقل انسان به آن حقیقت راه ندارد. خواستهاند حقیقتی را با عقل خود بفهمند که این عقل محدود است چون در ارتباط با حقیقت مخلوقی است و چون عقل افاضه به مخلوق میشود خودش هم مخلوق است و هر دو محدودند. خواستهاند با عقل محدود علم لایتناهی ذات ربوبیّت را درک بکنند، لذا به انحراف افتادهاند. علم خدا عین ذات خداست. ما ذات خدا را نمیتوانیم درک کنیم. حالا بیائیم و بحث کنیم که چنین و چنان است. خب مگر ذات خداوند برای ما قابل تصور و قابل درک است؟ مگر ما میتوانیم اِشراف علمی در ذات و علم او داشته باشیم؟ لذا این اشتباه است. در مورد خداوند متعال همین اندازه از علم او میفهمیم که او عالمُ یعنی لیسَ به جاهل نسبت به چه کلیات و چه جزئیات نمیتواند باشد. خداوند متعال جهل نسبت به تغییرات، جزئیات و مخلوقات هیچ ندارد. همه چیز را میداند قبل از اینکه خلق بکند میداند. قبل از اینکه بخواهد موجودی را ایجاد کند علم بلا معلوم دارد میداند که چه خلق میکند. در حین اینکه فرمودند: “هُوَ فِی مَکانِهِ” یعنی در آن مرتبهی خودش. در مرتبه قائم به خود بودن، در مرتبهی وجوب وجود داشتن است. در مرتبهی قیّومیت و غنی بودن و به خود بودن است. در حین اینکه در این رتبه هست که هیچ موجودی راه در آن رتبه ندارد و تمام موجودات هیچ سنخیّتی هم نسبت به آن رتبه ندارند که ان رتبه قائم به ذات بودن است و تمام موجودات قائم به او هستند. همه محتاج به او هستند، همه فقر دارند، همه نیاز دارند لذا هر موجودی فریاد میزند که من فقیرم و موجودیتم را او به من داده است. من نیازمند به رزق هستم از ناحیهی او، من نیازمند به احاطه و نیازمند به تداوم حیات هستم از ناحیهی او. همه فریاد میزنند: “اَنتُمُ الفُقَراءَ اِلَی الله وَ الله غَنی حَمید” او غنی و بینیاز است، واجد تمام کمالات او هست. بقیه فقر دارند حتی از حیث موجودیتشان به ارادهی اوست. مخلوق او هستند مصنوع او هستند، ساختهشدهی او هستند، هیچ چیزی از خودشان ندارند، وجودشان نیز از اوست از ناحیه و خلق اوست، ایجادشدهی او هستند و این خداوند علم و احاطه دارد نسبت به تمام عالم کائنات و هو فی مکانه. در حین اینکه در جای خود و رتبهی خودش هست. گاهی اوقات ما میخواهیم علم پیدا کنیم حتما باید در سطح یکی قرار بگیریم و در رتبهی او بیایم نه اینکه او در رتبهی من. او در رتبهی مخلوق نمیآید اما احاطهی علمی دارد. عالم در محضر اوست هر کاری که ما میکنیم هر آن چیزی که در ذهن ما میگذرد خداوند متعال نسبت به آن علم دارد در روایتی فرمودند که فکر گناه میکنید و به سمت گناه می روید، میدانید که قبل از این که فکر گناه یا گناه بکنید او میداند. فکر گناه میکنید و به سمت گناه میروید، میدانید که او میداند بعد با وسیلهای میخواهید گناه بکنید که همه چیز از اوست، همه چیز خالقیتش در ارتباط با اوست. لذا فرمودند: وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیء عِلماً وَهُوَ فی مَکانِهِ.