در توصیف قیام مقدس سیدالشّهداء علیه السلام، و شرح نهضت جاودان و پایدار حسینی، زبان و بیان و الفاظ و کلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است، و بدون شک قیام امام یکی از حوادث بینظیری است که هنوز پس از سیزده قرن و اندی، اسرار و عظمت و اهمیت آن کاملاً آشکار نگشته، و فروغ تجلّی آن خاموش نشده، و انوارش همواره در تابش و لمعان، و راهنمای بشریت بسوی آزادی، و عزّت نفس، و فداکاری، و جهاد در راه مبدء و عقیده و پایداری و مقاومت در برابر باطل و شرک و بشرپرستی بوده و خواهد بود.
مفاهیم عالیهای که برای پیشبرد مقاصد بلند و هدفهای عالی انسانی، و ساختن اجتماع مترقّی از آن استنباط میشود از هیچ نهضت و انقلاب دیگر درک نمیشود.
خلاصه این قیام این است: در وقتی که اسلام در چنگال عفریت کفر و شرک، و استبداد بنیامیّه دست و پا میزد، و قیافه کثیف و وحشتناک ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت میکرد، و احکام خدا مسخره، و سنن دین پایمال، و کاریترین ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام بنام حکومت یزید وارد شده بود، بزرگترین رهبر و استاد الهی و معلم ربوبی با حدود هفتاد نفر از اهل بیت و خواص، و شاگردان ممتاز و فارغ التحصیل و تربیت دیده دانشگاه خود که گوش و چشم جهان مانند آنان ندیده و نشنیده قیام کرد، جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذارده، به یاری دین خدا شتافتند، و در جلوی مقاصد تخریبی بنیامیّه سدّی استوارتر از آهن و پولاد ساختند، و درسهایی که به انسانهای خداپرست و آزادیخواه دادند خردمندان را مات و مبهوت، و ارباب بینش و بصیرت را واله و حیران ساخت. درسهایی که فقط یک مشت الفاظ، و عبارات، و سخنرانی، و فریاد، و ادّعا نبود. درسهای آنها فداکاریهای فهرمانانه، و از خودگذشتگیهای خالصانه، و تصمیم محکم و عزم راسخ بود.
مانند شعلههای آتش بلکه اشعه نور در عمق دریاهای ژرف و بیکران مصائب جانکاه، و امواج خروشان آزمایش و بلا مردانه فرو میرفتند و بر آفاق ابدیت، پستی این زندگی دنیا، و لذایذ جسمانی را با قلمهای نوری و زرین ثبت میکردند، و نشان دادند که جهاد و جانبازی در راه مبدأ و حفظ شرف و کرامت عقیده عزیرتر و گرامیتر از زندگی مادی است، و بشر والاتر و برتر از آن است که اسیر و بنده لذتهای فانیه باشد.
این جهان، و آنچه در آن بود از نعمتها، و کامرانیها، و زر و زیوری که بیشتر خود را بان میفروشند، و برای آن دین و ایمان و شرف را از دست میدهند، علاوه بر عزت و کرامت و شرافت خانوادگی و حسب و نسب و سوابق درخشان بیمانند و اموال و فرزندان کوچک و بزرگ، و بانوان و دختران، و برادران و خواهران، و آنچه بشر به آن دلبستگی پیدا میکند، و متاع حیات دنیا است همه در اختیار حسین علیه السلام، بود و بدون هیچگونه چون و چرا احدی با حسین علیه السلام، هم وزن، و هم طراز نبود، و در جهان پهناور کسی مفاخر او را نداشت. هر چه در اختیار آن حضرت بود، برای بقاء دین فدا کرد، و با خود به قربانگاه کربلا برد، و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشید.
این قیام و فداکاری از هر ناحیهای برای بشر متضمّن عبرتها و درسهایی است که به فرموده علامه کبیر شیخ محمد حسین کاشف الغطا خردمندان در برابر آن خاضع، و در محراب عظمت آن عقول پیشانی خضوع بر زمین ادب گذاردهاند.
کَالبَدرِ مِنْ حَیْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ *** یَهدِی اِلی عَیْنَیکَ نُوراً ثاقِباً
کَالْشَمْسِ فِی کَبَدِ السَماءِ و َنُورُها *** یَغشَی البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً
کَالبَحرِ یَمنَحْ لِلقَریبِ جَواهِراً *** غُرَراً وَ یَبْعَثُ لِلبَعیدِ سَحائِباً([۱])
توفیق ابوعلم نویسنده فاضل مصری پس از آنکه اباء نفس، و عظمت روح امام را میستاید، و میگوید جهانرا از اینکه برایش همتا و شریکی بیاورد عاجز ساخت. اقدام و قیام امام را به اینگونه توصیف میکند:
اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَینُ عَلَی المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَیْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِینَ جَدّهِ صَلَّی اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِکُلِّ سَخاء وَ طِیْبَهِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.
اِنْ کانَ دِینُ مُحَمّد لَمْ یَستَقِم *** اِلاّ بِنَفْسِی یاسُیُوفُ خُذِینِی([۲])
و پس از آنکه در وصف شجاعت آن حضرت شرحی سخن رانده میگوید:
«وَ هُوَ الَذِی صَبَرَ عَلی طَعْنِ الْرّماحِ، وَ ضَرْبِ السُّیُوفِ، وَ رَمْی السُّهامِ حتّی صارَتِ السّهامُ فِی دِرْعِه کَالشّوَکِ فِی جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتّی وُجِدَ فِی ثِیابِهِ مِأهُ وَ عِشرُونَ رَمْیَهً بِسَهْم، وَ فِی جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَهً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَهً بِسَیْف»
و در پایان مدح و ستایش از اهل بیت امام و همکاری آنها در این قیام مقدس میگوید:
«فِللهَ درُّهُمْ مِن عُصْبَه رَفَعُوا مَنارَا الفَخْر، وَ لَبِسُوا ثِیابَ العِزّ غَیْرَ مُشارِکیِنَ فِیْها، وَ تَجَلْبَبُوا جِلْبابَ الوَفاء، وَ ضَخَّمُوا اَعْوامَ الدَّهْرِ بِعاصِرِ ثَنائِهِم، وَ نَشَرُوا رَاَیَه المَجْدِ وَ الشَرَفِ تَخْفِقُ فَوقَ رُؤوسِهِمْ، وَ حَلّوُا جِیْدَ الزَمانِ بِاَفعالِهِمُ الجَمِیلَهِ، وَ اَمَسی ذِکْرُهُمْ حیّاً مَدَی الاَحْقابِ وَ الَدهُورِ مالِئاً المَشارِقَ وَ المَغارِبَ، وَ نَقَشوُا عِلی صَفَحاتِ الاَیّامِ سُطُورَ مَدْح و لاتُمْحی، وَ اِنْ طالَ العَهْدُ، وَ عادَسَنا اَنوارِهِم یَمْحُودُجَی الظُّلُماتِ وَ یَعلُوا نَوَر الّشَمسِ وَ الکَواکِب»([۳])
و در وصف و ستایش اصحاب امام میگوید:
«وَ اَمّا اَصْحابُهُ فَکانُوا خَیْرَ اَصْحاب فارَقُوا الاهلَ وَ الاْحْبابَ، وَ جاهَدُوا دُونَهُ جِهادَ الاَبْطالِ، وَ تَقَدَّمُوا مُسْرِعینَ اِلی مَیدانِ القِتالِ قائِلینَ لَهُ: اَنْفُسنا لَکَ الفِداء نقیکَ بِایْدیْنا وَ وُجُوهِنا. یُضاحِکُ بَعْضُهُمُ بَعْضاً قِلَّهُ مُبالات بِالمَوتِ، وَ سُرُوراً بِما یَصیرُونَ اِلَیهِ مِنَ النِّعَمِ (الی ان قال) وَ اَبْدُوا یَومَ عاشُوراء مِنَ الشَجاعَهِ وَ البَسالَهِ ما لَم یُرَمِثَلُهُ»
این یک منظر مختصر و کوتاهی است از قیام امام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالی و با ارزش آن از نظر یک نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت و امّا مناظری که نویسندگان بزرگ و ادباء و شعراء و خطباء از این قیام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته، و پرداختهاند بیش از این است که جمعآوری آن ممکن باشد.
[۱]. جنه المأوى ص ۱۱۱، مقاله (التضحیه فى ضاحیه الطف). [۲]. اهل البیت ص ۴۴۶ تا ۴۴۹. [۳]. اهل البیت ص ۴۵۲.