مرزبندی افکار و آرا و جداسازی آنها از یکدیگر ، حرکتی است علمی .به سخن دیگر:تاکید بر جداسازی نظرها و آرا از هم ، و شناخت هر یک بطور جداگانه ، و برسی مقدار علمیت و درستی و نادرستی نظریات در چارچوب مستقل ، یک نگرش و اقدام بتمام معنی علمی است.در نظر محققان روشن است که شالوده کار علمی بر دقت است و گریز از سهل انگاری و درهم آمیزی.
در مکتب تفکیک ، آرا و اقوال با دقت تمام مورد مطالعه و پژوهش قرار میگیرد و در خصوص یک نظریه علمی مراحل زیر به ترتیب انجام میگیرد:
۱ – متن هر نظریه را با دقت و وسواس علمی بدست می آوریم و تعیین می کنیم ، و نسخه ها را برابر مینهیم و حتی از نسخه بدلها غفلت نمی کنیم.
۲- سیر تحولی – یا تکاملی – نظریه را از قدیمترین روزگاری که پدید آمده است پی می گیریم و منشا پیدایش آن را بدست می آوریم:
الف : منشا پیدایش نظریه ، در مکتبهای دیگر.
ب : منشا پیدایش نظریه، در مکتب و فضای اندیشه ای و فکری صاحب نظریه.
۳- مقدار تاثیرپذیری نظریه را تعیین می کنیم، تا از میزان اصالت آن آگاه شویم :
الف : مقدار تاثیرپذیری از مکتبهای دیگر.
ب: مقدار تاثیرپذیری از مبانی دیگر صاحب نظریه (زیرا بسیار می شود که صاحب نظریه به دلیل نظریات دیگر خود ، این نظریه را ابراز می دارد در حالی که اگر به این نظریه بطور مجرد نگاه کند آن را نمی پذیرد . به سخن دیگر به ابراز نظریه سوق داده می شود نه اینکه به نظریه می رسد و میان این دو حالت تفاوت بسیار است )
۴- میان تاثیرپذیری نظریه و تداخل نظریات ، تمییز قائل می شویم تا دقیقا طبق روش علمی عمل کرده باشیم ، یعنی تحقیق می کنیم که این نظریه فلسفی یا عرفانی ، از یک نظریه مشابه دیگر تاثیر پذیرفته است یا با یک نظریه فلسفی یا عرفانی دیگر تداخل یافته است . کدام یک؟ در صورت نخست مقدار تاثیرپذیری را تعیین می نماییم و در مورد دوم دو نظریه متداخل را از یکدیگر جدا می کنیم.
۵- شخصیت علمی و فکری و اعتقادی صاحب نظریه را وا می رسیم ، تا اندازه صلاحیت او را در ابراز نظریه بطور مطلق ، یا ابراز این نظریه بخصوص بدست آوریم :
الف : از جنبه نیروی علمی و فکری (ادراکات عقلی).
ب : از جنبه زمینه های اولیه تربیتی.
ج: از جنبه تعلقات اعتقادی.
د:از جنبه فقه عملی و مبانی سلوکی.
ه: از جنبه تعبیر و ادوات تعبیری.
و: از جنبه محیط و عرف و عادات قومی.
۶- نقلهای تاییدی صاحب نظریه را مورد مراجعه و دقت قرار می دهیم ، یعنی هرجا صاحب نظریه از دیگر صاحبان نظر مطلبی در تایید نظریه خویش آورده است ، آن را وارسی می کنیم که :
آیا این نظریه را بصراحت گفته اند یا نه ؟
آیا در جاهایی دیگر از آثار خویش، نقض و نقیض آن را اظهار داشته اند یا نه؟
آیا قابل انتساب و استناد بودن نظریه نقل شده از باب تمسک به تاویل است یا تنصیص ؟
آیا اصولا مبانی دستگاه فلسفی و منطق علمی کسانی که نظریه از آنان نقل شده است با این نظریه سازگار است یا با نظریه مخالف آن؟
آیا این نظریه ماهیه عرفانی و ذوقی است ، و از آن در فلسفه و قلمرو برهان استفاده شده است یا ماهیه فلسفی و برهانی است و از آن در قلمرو عرفان و ذوق ( یا فلسفه عرفانی و ذوقی) بهره یابی گشته است؟
آیا نقل ، نقل تقطیعی است( به این منظور که نظریه نقل کننده را تائید کند) ، یا نقل ، نقلی کامل و علمی است؟
۷- دلیلهای نظریه را با کمال دقت مورد بررسی قرار می دهیم:
الف: صورت برهان ، که آیا واجد شرایط هست یا نه؟
ب: ماده برهان،که آیا واجد شرایط هست یا نه؟
ج: دقت در اینکه از هیچگونه روشی از روشهای مغالطات جلیه یا خفیه استفاده نشده باشد.
د: دقت در اینکه دلیل،مصادره به مطلوب نباشد،بویژه در بحثهایی که تشخیص مصادره بودن ادله آنها دقیق است ، و ذوقیات و خطابیات در آنها نقشی مهم دارد.
۸- تحریر نهایی نظریه(وتعیین میزان موافقت یا مخالفت آن با دیگر اظهارها و نظریه های صاحب نظریه،در جاهای دیگر و آثار دیگر او.
۹- پژوهش درباره تاییدهای نظریه و مویدان:
الف: مویدان نظریه از پیشینیان.
ب:مویدان نظریه از معاصران صاحب نظریه.
ج:مویدان نظریه ار متاخران.
د: رسیدگی بیطرفانه به ادله مویدان
۱۰- پژوهش درباره مخالفتها با نظریه و مخالفان:
الف:مخالفان نظریه از پیشینیان.
ب:مخالفان نظریه از بزرگان معاصر صاحب نظریه.
ج: مخالفان نظریه از متاخران.
د:رسیدگی بیطرفانه به ادله مخالفان.
۱۱- در صورتی که نظریه عرفانی باشد، یا از مایه های ذوقی و عرفانی منشا گرفته باشد ، و درباره آن ادعای کشف و امثال آن شده باشد ، نوبت می رسد به چندین رسیدگی دقیق و فنی دیگر، از اینگونه:
الف: کشفی بودن موضوع نظریه.
ب: صلاحیت مدعی کشف.
ج:درست بودن مقدمات کشف.
د:سلامت کشف از آفات مکاشفه.
ه: تمییز دادن کشف نفسانی و کشف رحمانی(کشف صناعی و کشف الهی)
و: مقایسه مسائل و مطالب متعدد و مختلفی که از سوی مدعی کشف درباره آنها ادعای کشف شده است، و رسیدگی علمی به آنها ، و عرضه آنها بر کتاب و سنت ، تا اگر در آن میان برخی نادرست بود، و برخلاف محکمات و نصوص قطعی بود، روشن شود که اظهارات کشفی و ادعاهای مکاشف در خور اعتماد و استناد نیست.
۱۲ – پس از همه کوششهای علمی گذشته می رسیم به موضوع بسیار مهم دیگر،یعنی موافقت یا مخالفت نظریه با ادله قطعی نقلی، ادله ای که چون قطعی است – و قطعیت آنها ثابت است – هر دلیل مخالفی در برابر آنها دلیلیت ندارد، زیرا که آن دلیل مخالف – در صورت یادشده – دلیلی صوری خواهد بود نه واقعی.چرا؟ چون محال است که دلیل درست عقلی ، مخالف دلیل قطعی نقلی باشد،چنانکه شیخ اعظم انصاری بدان تصریح کرده است (رسائل ج ۱ ص ۱۸).و موضوع در حد ذات خود نیز روشن است . در کشف نیز مطلب همینگونه است، چنانکه اشاره شد.
به سخن دیگر ، دلیل عقلی بدیهی(مانند الواحد نصف الاثنین – یکی نصف دوتاست)هیچگاه با دلیل قطعی نقلی تعارض پیدا نخواهد کرد و چنین مخالفت و معارضه ای بوقوع نخواهد پیوست ، و اما دلیل عقلی نظری، خود جای بحث و نظر دارد ، تا معلوم گردد که نقص آن در چیست ( بررسی بر طبق الگوی دوازده گانه ای که در بالا بدان اشاره شده است).
برگرفته از کتاب “مکتب تفکیک” / استاد علامه محمدرضا حکیمی