تلازم تولّی و تبّری

817279-9862-b

 

تلازم تولّی و تبّری

 آیت الله حاج شیخ جواد کربلایی

بسیاری از احادیث دلالت داشت بر این که دوست‌داران امیرالمؤمنین(ع) اهل نجات و اهل بهشت هستند. جمع این دسته احادیث با حدیث حضرت امیر(ع) که فرمودند: «سیزده فرقه از آن هفتاد و سه فرقه، خود را به محبت و مودّت من نسبت می‌دهند؛ یک فرقه از آن سیزده فرقه در بهشت است و آن‌ها «نمط و اوسط»، یعنی میانه‌رو و دوازده فرقه دیگر در آتشند»، جمع آن دسته احادیث با این حدیث شریف که به صراحت می‌فرماید که دوازده فرقه از این سیزده فرقه که مرا دوست دارند [علی(ع) را دوست دارند] در آتش هستند، چگونه است؟
بدون تردید ولایت ائمه: با دو شرط سبب نجات است، یکی عقیده‌مندی به امامت و این که ائمه: خلفای رسول(ص) و واجب الاطاعه هستند. و دوم شرط است به تبرّی و بیزاری از دشمنان و ستم‌گران به اهل‌بیت.
برای روشن شدن و اثبات این امر روایاتی نقل می‌شود. در کتاب «بحار» از تفسیر عیاشی از ابوحمزه ثمالی روایت نموده که گفت:
حضرت باقر(ع) به من فرمود: «ای ابوحمزه! عبادت خدا را کسی می‌کند که خدا را بشناسد و اما کسی که خدا را نشناخت پس مثل این است که در حال گمراهی عبادت می‌کند.»
عرض کردم: معرفت خدا چیست؟ فرمود: «خدا و رسول‌الله را تصدیق کن، به حضرت امیر(ع) و ائمه هدی بعد از آن حضرت اقتدا کن و از دشمنان آن‌ها بیزاری جوی؛ این است معرفت خدا.»
عرض کردم: ـ اصلحک الله ـ چه چیزی است که اگر آن را بدانم، حقیقت ایمان را کامل کرده‌ام؟ فرمودند: «دوست داشتن اولیای خدا و دشمنی با دشمنان خدا و این که با صادقان باشی همچنان که خدا تو را امر کرده.»
عرض کردم: اولیا و دوستان خدا و دشمنان خدا کیانند؟ فرمودند: «دوستان خدا، محمّد رسول‌الله و علی و حسن و حسین و علی بن الحسین: هستند، سپس امر به ما رسیده (یعنی امر امامت و دوستی حق تعالی) سپس پسرم جعفر» و اشاره فرمودند به حضرت جعفر(ع) در حالی که آن حضرت نشسته بودند. بعد فرمودند: «کسی که با این‌ها دوستی کند به تحقیق با اولیاءالله دوستی کرده است و چنین شخصی با صادقین می‌باشد، آن‌سان که خدای تعالی وی را امر نموده است.»
عرض کردم: دشمنان خدا کیستند؟ فرمودند: «اونان اربعه (بت‌های چهارگانه)» عرض کردم: آنان کیانند؟ فرمودند: «ابوالفصیل و رمع و نعثل و معاویه و هرکس که متدیّن به دین آن‌ها نشود، و با آن‌ها دشمنی کند به تحقیق با دشمنان خدا دشمنی کرده است.»
مراد از ابوالفصیل «ابوبکر» است که به این کنیه ذکر می‌شود. و مراد از رمع که مقلوب عمر می باشد، همان «عمر» است و مراد از نعثل «عثمان» است؛ چنانچه در لغت هم به این تفسیر اشاره شده است.


این حدیث شریف ظهور کامل دارد که دوستی ائمه اطهار: به معنی بودن با صادقان است و دشمنی با این چهار نفر دشمنی با دشمنان خداست. و واضح است که علمای اهل‌سنّت مانند محی‌الدّین عربی و ابن ابی‌الحدید و …، دشمنی با این چهار نفر ندارند، بلکه دوست آن‌ها هستند، چنانچه از کلمات‌شان کاملاً ظاهر است و از این حدیث شریف نیز استفاده می‌شود که معرفت و عرفان الله بر دوستی ائمه: و بر دشمنی با دشمنان آنان بستگی دارد، و آن چهار نفر سردمداران دشمنان ائمه هستند و معرفت حق تعالی بدون دشمنی با این چهار نفر و پیروانشان تحقق ندارد.
پس آن‌هایی که اهل عبادت و رهبانیت شدند و خود را به دین پیغمبر بستند ولی دشمن دشمنان اهل‌بیت نشدند، این‌ها از صدّیقین نیستند و دوستی آن‌ها به صورت ظاهر نیست به ائمه: چنانچه از کلمات‌شان ظاهر است، سودی برای نجات آن‌ها ندارد، و نیز اشاره خواهیم کرد محبت به اهل‌بیت بدون دشمنی با دشمنانشان معنی ندارد. چون دوست حقیقی آن است که با دشمن محبوب خود دشمن باشد والاّ در دوستی او خلل است.
و اگر دوستی حقیقی با ائمه: به واسطه‌ی عارض شدن بعضی از امور برای فردی از آنان تحقق یافت، یا این محبت سبب می‌شود که دشمن شوند با دشمنان اهل‌بیت و محبتشان کامل شود یا این که محبت به اهل‌بیت: سبب تخفیف عذابشان در آخرت گردد. اما این که با محبت نمودن به دشمنان اهل‌بیت باز هم به بهشت بروند، هرگز چنین نخواهد شد، چنانچه به این معنی اشاره نمودیم.
ابن ادریس(ره) در اواخر «سرائر» حدیثی از سماعه نقل می‌کند که او می‌گوید: شنیدم از اباعبدالله: که می‌فرمودند: «روز قیامت رسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین و حسن و حسین: از کنار آتش مرور می‌کنند ناگاه فردی از میان آتش صیحه می‌زند: یا رسول‌الله اغثنی، به دادم برس، ای رسول خدا! (سه مرتبه تکرار کرد). پس جوابش نمی‌دهند»، فرمودند: «پس ندا می‌کند: یا امیرالمؤمنین! به دادم برس، (سه مرتبه). پس جوابش نمی‌دهند.» فرمودند: «پس ندا می‌کند: یا حسین! یا حسین! یا حسین! به دادم برس، من قاتل دشمنان توام.» فرمودند: «پس پیامبر به حسین(ع) می فرمایند به درستی که حجّت آورد برای شما.» فرمودند: «پس حسین(ع) سرازیر می‌شود به سوی آن ندا کننده به مانند باز تندرو؛ پس او را بیرون می آورد از آتش.» راوی می‌گوید: پس عرض کردم به اباعبدالله(ع): چرا مختار به آتش معذّب شد با این که قاتلان سیدالشهداء(ع) را بکشت؟ حضرت فرمودند: «همان مختار محبتی نسبت به آن دو نفر ـ ابوبکر و عمر ـ در قلبش داشت؛ قسم به خدایی که محمّد را به حق مبعوث به رسالت نمود اگر جبرئیل و میکائیل هم محبتی به آن دو داشته باشند حق تعالی آن دو را نیز با صورت به آتش خواهد افکند.»
حقیر می‌گویم از این حدیث شریف ظاهر است که کسی به منزلت جبرئیل و میکائیل حتی مقدار کمی محبت به آن دو نفر ـ ابوبکر و عمر ـ داشته باشد، حق تعالی او را به جهنم می‌اندازد. و همین محبت کم به آن دو نفر در قلب مختار سبب شد که به جهنم برود تا پاک شود و چون به سیدالشهداء(ع) عقیده‌مند بود خدای تعالی او را نجات داد.
و نیز از این حدیث معلوم می‌شود که مختار به حقانیّت سیدالشهداء(ع) عقیده‌مند بود و به آن حضرت محبت داشت، لذا سبب نجاتش شد. و محبت او به آن دو نفر ولو کم بوده، محبت حقیقی نبوده، لذا به واسطه‌ی رفتن به آتش محو شده و این آتش کفّاره آن مقدار کم از محبت به آن دو نفر در زمان کمی شده و به واسطه‌ی کشتن دشمنان و قاتلان سیدالشهداء(ع) خدای تعالی او را هدایت کرده و محبت او را به اهل‌بیت کامل نموده است.
نتیجه این که محبت اهل‌بیت با محبت دشمنان آن‌ها جمع نمی‌شود و چنین محبتی موجب نجات نیست تا این که به مرتبه‌ای برسد که دشمن دشمنان اهل‌بیت: شود.
علامه مجلسی احادیثی در «بحار» ج ۲۷ از ص ۵۱ تا صفحه ۶۳ از تفسیر قمی نقل فرموده است. در روایت ابن الجارود از ابوجعفر(ع) در تفسیر قول خدای تعالی «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» یعنی: خدای تعالی در باطن هیچ فردی دو دل قرار نداده است؛ فرمودند: اما دوست ما خالص می‌گرداند محبت به ما را همچنان که طلا به واسطه‌ی آتش خالص و پاک می‌شود به طوری که در آن طلا هیچ ناخالصی نیست. کسی که می‌خواهد بداند محبت ما را ـ یعنی بداند محبت خالص خود را به ائمه: ـ پس دل خویش را امتحان کند، پس اگر در محبت ما محبت دشمن ما را شریک قرارداده، او از ما نیست و ما از او نیستیم و خدای تعالی دشمن این گونه کسان است و جبرئیل و میکائیل و خدا دشمن کافران هستند.
از این حدیث شریف استفاده می‌شود کسی که هم ائمه و هم دشمنانشان را دوست بدارد بی‌فایده می باشد، و معلوم است که علمای اهل‌سنت مانند محی‌الدین و امثال او در عین این که مدعی هستند ائمه را دوست دارند، مع ذلک اظهار می‌دارند و اقرار می‌کنند به محبت خلفای ثلاثه؛ جمع بین این دو محبت نمی‌شود. پس آن‌ها از صدیقین نیستند و در امتحان صدیقین مردود و ساقط هستند. بلکه از فرمایش حضرت۷ ظاهر است که دوستی دشمنان اهل‌بیت موجب کفر است، چنانچه در بحار ج ۲۷ از امالی صدوق از حضرت صادق جعفر بن محمد(ع) روایت می‌کند که فرمودند: «همنشینی با کسی که عیب جویی و عیب گویی می‌کند از ما ـ ائمه: ـ یا این که مدح کند کسی را که دشمنی با ما دارد، یا صله کند با کسی که با ما قطع صله کرده، یا قطع صله کند از کسی که با ما صله کرده، یا دوستی کند با کسی که دشمنی با ما دارد، یا دشمنی کند با کسی که با ما دوستی دارد، پس به تحقیق چنین کسی کفر ورزیده به آن که فرو فرستاده سبع مثانی و قرآن عظیم را ـ خدا ـ .
محی‌الدین و امثال او از علمای اهل‌سنت دشمنان اهل‌بیت را مخصوصاً خلفای ثلاثه را مدح می‌کنند و از علمای شیعه و شیعیان به واسطه‌ی محبت و عقیده‌مندی آن‌ها به ائمه‌ی اطهار دوری می‌جویند، پس به حکم این حدیث شریف این گونه اشخاص همراه با کفار هستند باطناً و از صدیقین نیستند و اگر محبت به ائمه‌ی اطهار: بورزند محبتشان موجب نجات آن‌ها نیست، به واسطه‌ی دوستی آن‌ها با دشمنان اهل‌بیت:.
و نیز در «بحار» جلد ۲۷ از «ثواب الاعمال» صدوق(ره) به سندش از ابو جعفر(ع) روایت می‌کند که فرمودند: «کسی که نشناسد و نداند بدی آنچه را که از ظلم و از بین بردن حق ما به ما وارد شد و آنچه را که ما به آن مبتلا شدیم از آن ظلم‌ها و ستم‌ها، پس چنین شخصی شریک است با کسی که وارد ساخت بر ما در آنچه که بر سر ما آمد و ما به آن گرفتار شدیم؛ یعنی شریک در گناه است با کسی که بر ما استیلا یافت و به سبب او ستم‌ها و ظلم‌ها به ما رسید. و معلوم است که اغلب علمای اهل‌سنت، منکر ظلم و ستم دشمنان بر ائمه هستند، مانند ابن ابی‌الحدید که منکر ظلم و ستم خلیفه دوم بر حضرت زهرا و امیرالمؤمنین: است. او می‌گوید: این‌ها گناه صغیره و قابل آمرزش است.
یاللعجب! هجوم به خانه علی و فاطمه: و قصد آتش زدن خانه فاطمه زهرا و سوزاندن در خانه که از خود اهل‌سنت هم نقل شده، این‌ها گناه صغیره است و قابل عفو! پس چه گناهی کبیره است؟!
خلاصه اغلب علمای اهل‌سنت ستم‌های دشمنان اهل‌بیت از بنی‌امیه و بنی‌عباس را نسبت به اهل‌بیت: ظلم و ستم نمی‌دانند و در نظر آن‌ها هیچ اهمیتی ندارد، پس آن‌ها با این روحیه شریک دشمنان اهل‌بیت در گناه این ظلم‌ها و ستم‌ها هستند. و اگر اظهار محبت کنند این محبت نجات دهنده آن‌ها نیست.
از حضرت رضا(ع) روایت شده که فرمودند: «کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست.»
بهترین حدیثی که بیان می‌کند دوستی ائمه: بدون دشمنی با دشمنان آن‌ها نجات دهنده نیست، حدیثی است که در «بحار» از کنز الکراجکی به سندش از سلیمان اعمش از حضرت جعفر بن محمد از آبائشان از امیرالمؤمنین(ع) نقل می‌کند که فرمودند: «رسول‌الله۶ به من فرمود: ای علی! تو امیر مؤمنینی و امام متقینی! ای علی! تو سیّد اوصیا و وارث علم انبیا و بهترین صدیقینی و افضل سابقینی! ای علی! تو شوهر سیّده زنان عالمینی، و خلیفه‌ی بهترین پیامبری؛ ای علی! تو مولای مؤمنینی و حجت بعد از من بر همه‌ی مردمی. بهشت واجب شد بر کسی که تو را دوست داشت و ولایت تو را پذیرفت. و رفتن به جهنم واجب شد بر کسی که دشمنی کرد با تو. ای علی! قسم به آن کسی که مرا مبعوث داشت به نبوت و مرا بر تمام خلق برگزید (خدای متعال)، اگر بنده‌ای خدای را هزار سال عبادت کند ـ خدا ـ از او قبول نمی‌کند مگر به ولایت و محبت تو و به ولایت و محبت ائمه از اولاد تو و به درستی که ولایت تو قبول نمی‌شود از کسی مگر به بیزاری از دشمنان تو از دشمنان ائمه: از اولاد تو. جبرئیل مرا به این امر خبر داد؛ پس هر کسی خواست ایمان آورد و هر کسی خواست کفر ورزد.»
این حدیث نیز صراحت دارد بر این که محبت به ائمه: بدون دشمنی با دشمنانشان مقبول حق تعالی نیست، و معلوم است علمای اهل‌سنت دشمن دشمنان اهل‌بیت نیستند، مخصوصاً دشمن خلفای ثلاثه، بلکه به آن‌ها محبت می‌ورزند. پس اظهار محبت آن‌ها به اهل‌بیت: بدون دشمنی با دشمنانشان سودی ندارد.

فصلنامه نورالصادق شماره ۸ – دارالصادق اصفهان

پیشنهاد ما به شما

نعمت شناس باشیم./مرحوم آیت‌الله دستغیب.

❲﷽❳ ◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈ صوت ســـخنرانی: سخنران: مرحوم آیت‌الله دستغیب 𑁍 ⋆ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green