ابوریحان بیرونی (۳۵۲-۴۲۷ هجری) از بزرگترین دانشمندان و مفاخر تاریخ ایران،[۱] در کتاب مشهور خود «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» پیرامون زرتشت سخن گفته است. او زرتشت را مدعی دروغین پیامبری نامیده و گفت که مردم فریب او را خوردند و او را به عنوان پیامبر پذیرفتند. وی در این کتاب، در فصل هشتم، با عنوان “القول على تواریخ المتنبّئین و اممهم المخدوعین” یعنی «گفتاری در تاریخ مدعیان دروغین پیامبری و امتهایی که فریب آنان را خوردند»، نکاتی را یادآور میشود:
ألقَولُ عَلى تَواریخِ المُتَنَبِّئینَ وَ اُمَمِهِم المَخدوعینَ، وَ نَقولُ عَلى تأریخِ المُتَنَبِّئینَ: فَقَد خَرَجَ فیما بَینَ مَا أورَدناهُ مِن الأنبیاء و الملوک نفر من المتنبئین، یقصر الکتاب عن تعدادهم و الإبانه عن أخبارهم؛ فمنهم من هلک غیر متّبع، و لم یبق إلّا الذّکر بعده فقط؛ و منهم من اتبّعه أمّه، و بقیت نوامیسه عندها، و هم مستعملون تاریخه؛ فمن الواجب أن نذکر تواریخ المشهورین منهم،.[۲] گفتاری در تاریخ مدعیان دروغین پیامبری و امتهایی که فریب آنان را خوردند، از پیامبران و پادشاهان که گفتیم، در این میان برخی از متنبّئین (مدعیان دروغین پیامبری) هم هستند که البته این کتاب از شمارش تعدادشان ناتوان است. برخی هلاک شدند، بدون اینکه کسی از آنان پیروی کند، و از آنان جز نامی در تاریخ نمانده است. برخی دیگر هم پیروان و طرفدارانی یافتند که قوانین و تعالیم آنها نزد این امتها باقی ماند. پس ما باید تاریخ مشهورترینِ این پیامبران دروغین را بیان کنیم.»
در این فصل، ابوریحان، پس از بودا و برخی دیگر از مدعیان، نام زرتشت (زرتشت سپیتمان، که زرتشتیها او را پیامبر خود میدانند) و بخشهایی از زندگی وی را ذکر میکند. وی به صراحت تمام، زرتشت را متنبّی (مدعی دروغین پیامبری[۳]) و زرتشتیان را امّتی مخدوح (فریب خورده[۴]) مینامد.
پینوشت:
[۱]. بنگرید به: L. Massignon, “Al-Biruni et la valuer internationale de la science arabe” in Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951). pp 217-219.Encyclopædia Britannica Online. Web. ۱۶ May. ۲۰۱۱, Al-Biruni (Persian scholar and scientist).
D.J. Boilot, “Al-Biruni (Beruni), Abu’l Rayhan”, in Encyclopaedia of Islam (Leiden), New Edition, vol.۱:۱۲۳۶-۱۲۳۸٫
[۲]. ابوریحان بیرونى، الآثار الباقیه عن القرون الخالیه، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب، ۱۴۲۲ ه.ق، ص ۲۴۳ و ۲۴۷-۲۴۸ ؛ ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۶۳. ص ۲۹۳-۲۹۹.
[۳]. المتنبّئ، المتنبّی، که جمع آن المُتنبِّئین است، به معنی مدعیان دروغین پیامبری همچون مسلیمه کذاب است.
ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۱ ه.ق، ج ۱۵، ص ۳۵۰ ؛ ابن سیده، المحکم و المحیط الأعظم، مصحح: هنداوى، عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ ه.ق، ج۱۰، ص: ۴۸۷ ؛ زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمه الأدب، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، ۱۳۸۶، ص ۲۴۹ ؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ ه.ق، ج۱، ص: ۱۶۳ ؛ ابوجیب، سعدى، القاموس الفقهی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۰۸ ه.ق، ص ۳۴۵.
[۴]. مخدوع اسم مفعول از ریشه خدع است. یعنی «فریب خورده».
ازهرى، محمد بن احمد، همان، ج ۱، ص ۱۱۰-۱۱۲ ؛ ابن سیده، همان، ج۱ ص ۱۳۲-۱۳۳ ؛ زمخشرى، همان، ص ۱۷۹ و…