چگونگی تشکیل حکومت آل سعود
آل سعود از اعقاب “ربیعه بن نزار بن معد بن عدنان” و از “بنی بکر بن وائل” و “بنی ذُهْل ابن شیبان” به شمار میروند. چون جدّ اعلای آنها “محمد بن سُعود” در درعیه بر بنیاد تعالیم ابنعبدالوهاب حکومت این طایفه را تأسیس کرد، آنان را «آل سُعود» مینامند. نسبت سعود را چنین آوردهاند: سعود بن مُقرّن بن مَرْخای بن ابراهیم بن موسی بن ربیعه بن مانع مریدی. «مانع» از مشایخ قبیله بکر بن وائل بود و در قصبه «دُروع» از توابع طائف زندگی میکرد. او به سال۱۴۴۶ هـ ق/۱۸۵۰ به دعوت پسر عم خود «ابن دِرْع» که امیر مناطق «منفوحه» و «حجر الیمامه» و «جَزْعه» در نجد بود، نزد وی رفت و واحه «المُلَیْبِید» و «الغُضَیَّه» را از او به تیول گرفته به کشاورزی پرداخت. اما مانع و پسرش به شیوه سایر مشایخ عرب، خوی جنگجویی و تجاوز داشتند و گاهگاه به قبایل همسایه حمله میبردند. ربیعه به آل یزید تاخته مردان آن قبیله را از دم تیغ گذراند و زنان و اموالشان را تصاحب کرد. پسر او هم که موسی نام داشت، از راهزنان معروف نجد بود و در عهد او، آل سعود به صورت دستهای غارتگر در نجد شناخته شدند.
ابراهیم دو پسر به نام «وَطْبان» و «مُقَرِّن» داشت که اولی بزرگ دودمان «آل وطبان»، ساکن «زبیر» نزدیک بصره بود و دومی جد اعلای آل سعود است که در نجد به سلطنت رسیدند. از احوال مُقرن و نیاکان او تفصیلی در تاریخ باقی نمانده است، همین قدر میدانیم که سعود پسر مقرن نخستین فرد معروف این خاندان است که در درعیه به امارت رسید. وی بر «آل مَعْمَر» که اخوال (داییها) او بودند تاخته، اهالی درعیه را قتل عام کرد و آل مَعْمَر را به عُیَیْنَه متواری کرد و خود در آن شهر به امارت نشست. او در سال ۱۱۴۰هـ ق/۱۷۲۷ مـ در درعیه درگذشت و پسرش محمد، حکمران آن شهر شد.
ملک عبدالعزیز و فرزندانش
محمد بن سعود (۱۱۴۰ ـ ۱۱۷۹ هـ . ق.): چنان که گذشت، محمد بن عبدالوهاب وقتی نتوانست در عیینه بماند، به درعیه رفت. وی در آنجا به خانه یکی از شاگردانش که «عبد الله بن سُوَیْلِم» نام داشت وارد شد و سایر شاگردان و مریدانش دور او را گرفتند. محمد بن سعود به تشویق برادرش «ثِنْیان» و«مُوضِی»، همسرش از فرصت استفاده کرد و به دیدار ابن عبد الوهاب رفت و با او پیمان اتحاد منعقد کرد. از آن پس شیخ محمد مجال پیدا کرد، نقشههایی را عملی کند که سالها در سر پرورانده بود و «دولت وهابی» را پایهگذاری کند. محمد به اشارت ابن عبد الوهاب و ارشاد او ارتشی خونریز از اعراب تشکیل داد و شروع به دستاندازی و غارت قبایل نجد کرد. «عُرَیْعر» امیر احساء و «حسن بن هبه الله»، امیر نجران در سال ۱۱۷۸هـ ق/۱۷۶۵ مـ برای رفع غائله وهابیان بر درعیه تاختند، اما محمد بن سعود به تدبیر ابن عبد الوهاب این خطر را دفع و امیر احساء را ناگزیر از بازگشت به شهر خویش کرد و با امیر نجران پیمان صلح منعقد نمود. «دهام بن دَوَاس»، امیر ریاض دشمن سرسخت ابن عبد الوهاب از سال ۱۱۶۰هـ ق/۱۷۴۷مـ حملات خود را به درعیه آغاز کرد که این حملات سالها ادامه داشت و موجب کشتار بسیار از دو طرف شد. امرای حُرَیْمِلاء و ضَریِّه نیز هر وقت فرصت مییافتند به درعیه حمله میکردند. اما محمد بن سعود مقاومت میکرد و ابن عبد الوهاب نیز در میدان جنگ حاضر میشد و روحیه سربازان را تقویت میکرد. سرانجام محمد بن سعود در ۱۱۷۹هـ ق/ ۱۷۶۵ مـ بعد از ۲۰ سال حکمرانی و جنگ درگذشت و جای خود را به پسرش عبد العزیز سپرد.
ملک عبد العزیز
عبد العزیز بن محمد (۱۱۷۹ ـ ۱۲۱۸ هـ . ق.): در مدت ۲۰۰ ساله حکومت آل سعود دو امیر در این خاندان به قدرت و سنگدلی و قساوت شهرت یافتند، یکی «عبد العزیز بن محمد بن سعود» و دیگری «عبد العزیز بن عبد الرحمن». عبد العزیز بن محمد بن سعود به پشتیبانی شیخ محمد بن عبد الوهاب کشوری را وسیع به تصرف خود آورد و عبد العزیز بن عبد الرحمن مملکت عربی سعودی را تأسیس کرد. عبد العزیز بن محمد به سال ۱۱۸۵هـ ق/۱۷۷۳ مـ بر عشایر متحد نجد تاخت و آنان را در روستای «حایر» شکست داد. بعد سپاهیان امیر ریاض را در سال ۱۱۸۷هـ ق/۱۷۷۳ مـ تار و مار کرد و پس از مرگ دهام، شهر ریاض را به تصرف خود در آورد. در سال ۱۱۹۰هـ ق/۱۷۷۶ مـ شهر «ثَرْمَدَه» را فتح کرد و سال بعد دو منطقه مهم «سُدَیْر» و «وَشْم» تسلیم او شدند. سپس با امیر عیینه و سایر مشایخ نجد پیمان آشتی منعقد کرد و بیشتر قبایل آن خطه به آیین وهابیت درآمدند. عبد العزیز بن محمد اراضی خرج و تهامه و شهرهای مجمعه و حرمه و بُرَیْدَه را تصرف کرد و در جنگ با «غالب بن مُساعد»، شریف مکه بر وی پیروزی شد. در حمله به مناطق جبل شَمَّر و حایل و قصیم بعد از قتل و غارت بسیار، آن نواحی را به تصرف خود در آورد و با قتل عامهای بیرحمانه، اعراب سراسر عربستان را مرعوب و فرمانبردار خود ساخت.
بیتردید اگر درنده خویی عبد العزیز بن محمد و پسرش سعود نبود، نه امارت سعودی دوام مییافت و نه آیین وهابی رواج پیدا میکرد. به فرمان او هر مسلمان غیر وهابی چه شیعی و چه سنی واجب القتل؛ و مال و ناموسش بر وهابیان حلال میشد و تا زمان اکتشاف نفت هزینه ارتش و بودجه کشور سعودی از همین محلها تأمین میشد. از جمله فتوحات عبد العزیز بن محمد که موجب شهرت او در عربستان شد، فتح مکه و مدینه و طائف بود که اماکن متبرکه و قبور ائمه را طی آن ویران کرد و آیین وهابیت را در حجاز جاری کرد.
وی با تصرف بحرین و چند امارت ساحلی خلیج فارس سابقههایی برای آل سعود به وجود آورده که همواره به آن استناد میکنند. در اواخر زمامداری عبد العزیز بود که ابن عبد الوهاب در نود و یک سالگی و به قول «ابن بِشْر”» مورخ نجدی در نود و هشت سالگی درگذشت.
از جمله اقدامات ننگین عهد عبد العزیز بن محمد این بود که پسرش سعود به امر او و فتوای علمای وهابی در فروردین ۱۲۱۷ هـ . ق. به کربلا حمله و اهالی آن شهر مقدس را قتل عام کرد و حرم «حسین بن علی» ـ ع ـ و «عباس بن علی» ـ ع ـ را ویران کرد و به آتش کشید. در این حمله که به بهانه دستاندازی اعراب شیعی «خزاعِل» به حُجاج نجدی صورت گرفت، شهر کربلا به طور کامل غارت و خیابانهای آن از کشتگان شیعی انباشته شد.
وهابیها در این کشتار کشتگان را برهنه میکردند و لباسشان را میربودند. به اماکن متبرکه کربلا هر اهانتی توانستند کردند و جواهرات نفیس و پردهها و قندیلها و هر چه طلا و نقره و اشیاء گرانبها و نذورات که در خزانه حرمها بود، را یغما کردند. سپس اشیاء غارتی را بر شتران بار کرده و به طرف نجد بازگشتند. آنها میخواستند نجف را نیز ویران و قتل عام کنند، اما سیلاب بهاری راه را بر ایشان بست و ناچار به درعیه بازگشتند.