بسم الله الرحمن الرحیم
{صفحاتی از کتاب:چرا حضرت زهرا علیهالسلام پشت در آمد؟ تالیف: باقرپور کاشانی}
ذکر نام عده ای از علمای اهل سنت که به یک یا چند عنوان از عناوین ذیل اشاره کرده ودرباره آن روایت ویا سخنی گفته اند:
۱-تصمیم آتش زدن خانه فاطمه علیهاالسلام به آتش کشیدن خانه.
۲-تهدید فاطمه علیهاالسلام به آتش کشیدن خانه.
۳-فراهم آوردن هیزم وآتش در اطراف خانه.
۴-یورش به خانه.
۵-به آتش کشیدن درب خانه.
۶-زدن سیلی به بانوی عالم.
۷-ضرب وجرح آن بانو با تازیانه وغلاف شمشیر.
۸-آزردن آن حضرت بین درب ودیوار وشکستن پهلو.
۹-برجای ماندن نشانه های ضرب وجرح.
۱۰-بیمار شدن وبه بستر افتادن آن حضرت پس از آن ماجرا
۱۱-شهادت مظلومانه فاطمه.
۱۲-کشتن جنین آن بانو وشهادت حضرت محسن علیه السلام.
۱۳-بیرون کشیدن امیرالمومنین علیه السلام از خانه با وضعیتی نا هنجار.
۱۴-تهدید به قتل واجبار آن حضرت برای بیعت با ابوبکر.
۱۵-اعتراف ابوبکر به هجوم هنگام مرگ.
راویان اهل سنت
۱٫ موسی بن عقیقه- متوفی ۱۴۱ هـ.[۱]
۲٫ ابوالحسن علی بن سلیمنان نوفلی – متوفی ۲۰۴ یا ۲۰۶ هـ.[۲]
۳٫ محمد به عمر واقدی- متوفی ۲۰۷ هـ.[۳]
۴٫ نصر بن مزاحم منقری- متوفی ۲۱۲ هـ.[۴]
۵٫حافظ ابوعبید قاسم بن سلام بن عبدالله – متوفی ۲۲۴ هـ.[۵]
۶٫ حافظ سعید بن منصور– متوفی ۲۲۷ هـ.[۶]
۷٫ ابوبکر عبدالله بن ابی شبیه – متوفی ۲۳۵هـ.[۷]
۸٫ عثمان بن ابی شبیه – متوفی ۲۳۹ هـ.[۸]
۹٫حمید ین زنجویه – متوفی ۲۵۱ هـ.[۹]
۱۰٫ ابن قتیبه دینوری، ابو محمد عبدالله بم مسلم – متوفی ۲۷۶ هـ.[۱۰]
۱۱٫ احمد بن عمرو بن الضحاک مشهور به ابن ابی عاصم شیبانی – متوفی ۲۸۷ هـ.[۱۱]
۱۲٫ احمد بن یحیس بلاذری – متوفی ۲۸۹ هـ.[۱۲]
۱۳٫ مورخ شهیر یعقوبی – متوفی ۲۹۲ هـ.[۱۳]
۱۴٫ ابوجعفر محمد بن جریر طبری – متوفی ۳۱۰ هـ.[۱۴]
۱۵٫ احمد بن اعثم کوفی – متوفی ۳۱۴ هـ.[۱۵]
۱۶٫ ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی – متوفی ۳۲۳ هـ.[۱۶]
۱۷٫ ابن عبد ربه اندلسی – متوفی ۳۲۸ هـ.[۱۷]
۱۸٫ خیثمه بن سلیمان اطرابلسی – متوفی ۳۴۳هـ.[۱۸]
علی بن حسین مسعودی – متوفی ۲۳۴۶ هـ.[۱۹]
۱۹٫ مطهر بن طاهر مقدسی – متوفی ۳۵۵هـ.[۲۰]
۲۰٫ حافظ طبرانی – متوفی ۳۶۰ هـ.[۲۱]
۲۱٫ ابوبرک محمد بن عبدالرحمن معروف به قاضی ابن قریعه بغدادی، شاعر – متوفی ۲۸۷ هـ.[۲۲]
۲۲٫ ابولحسین مطی شافعی – متوفی ۳۷۷هـ.[۲۳]
۲۳٫ ابن حنزابه( جعربن فضل بغدادی ۰ – متوفی ۳۹۱ هـ. یا پدرش فضل بم جعفر – متوفی ۳۲۷ هـ. که هر دو معروف به ابن حنزابه می باشند).[۲۴]
۲۴٫ حاکم نیشابوری – متوفی ۴۰۵ هـ.[۲۵]
۲۵٫ ابوالحسن عبدالجبار قاضی اسد آبادی – متوفی ۴۱۵ هـ.[۲۶]
۲۶٫ عبدالقاهر بم طاهر بعدادی – متوفی ۴۲۹ هـ.[۲۷]
۲۷٫ حافظ بیهقی – متوفی ۴۵۸ هـ.[۲۸]
۲۸٫ ابن عبدالبر – متوفی ۴۶۳ هـ.[۲۹]
۲۹٫مقانل بم عطیه – متوفی۵۰۵ هـ.[۳۰]
۳۰٫ امام محمد غزالی – متوفی ۵۰۵هـ.[۳۱]
۳۱٫ شهرستانی – متوفی ۵۴۸ هـ.[۳۲]
۳۲٫ ابن حمدون – متوفی ۵۶۲هـ[۳۳].
۳۳٫ خطیب خوارزمی – متوفی ۵۶۸ هـ.[۳۴]
۳۴٫ حافظ ابن عساکر – متوفی ۵۷۱ هـ.[۳۵]
۳۵٫ ابن اثیر جزری – متوفی ۶۳۱ هـ.[۳۶]
۳۶٫ سیف الدین ابوالحسن علی آمدی – متوفی ۶۳۴ هـ.[۳۷]
۳۷٫ ابوالربیع سلیمان بن موسی کلاعی اندلسی – متوفی ۶۳۴ هـ.[۳۸]
۳۸٫ ضیاء الدین مقدسی حنبلی – متوفی ۴۲۹ هـ.[۳۹]
۳۹٫ابن ابی الحدید، ابو حامد عزالدین عبدالحمید مدائنی – متوفی ۶۵۶هـ.[۴۰]
۴۰- احمد بن عبدالله محل الدبن طبری – متوفی ۶۹۴هـ.[۴۱]
۴۱٫ ابراهیم بن محمد جوینی شافعی – متوفی ۷۲۲هـ.[۴۲]
۴۲٫ ابن تمیمه – متوفی ۷۲۸ هــ.
۴۳-ابوبکر دو اداری – متوفی ۷۳۲ هــ.[۱]
۴۴٫ ابوالفداء – متوفی ۷۳۲ هــ.[۲]
۴۵٫ نویری – متوفی ۷۳۷هــ.[۳]
۴۶٫ حافظ ذهبی – متوفی ۷۴۸ هــ.[۴]
۴۷٫ صفدی – متوفی۷۶۴۷۳۲ هــ.[۵]
۴۸- ابن کثیر دمشقی – متوفی ۷۷۴هــ.[۶]
۴۹- ابوالولید محمد بن شخنه– متوفی ۸۱۷ هــ.[۷]
۵۰٫ قلقشندی – متوفی ۸۲۱هــ.[۸]
۵۱٫ مقریزی – متوفی ۸۴۵ هــ.[۹]
۵۲٫ ابن حجر عسقلانی – متوفی ۸۵۲هــ.[۱۰]
۵۳٫ باغونی شافعی – متوفی ۸۵۲هــ.[۱۱]
۵۴ . یکی از محشن شرح تجرید قوشچی– متوفی ۸۷۹ هــ.[۱۲]
۵۵٫ میر خواند – قرن نهم-.[۱۳]
۵۶٫ حافظ جلالدین سیوطی – متوفی ۹۱۱ هــ.[۱۴]
۵۷٫صالحی شامی – متوفی ۹۴۲ هــ.[۱۵]
۵۸٫ غیاث الدین بلخسی معروف به خواند میر – متوفی ۹۴۲ هــ.[۱۶]
۵۹٫ ابن حجر هیثمی – متوفی ۹۷۴ هــ.[۱۷]
۶۰٫ ملا علی متقی هندی– متوفی ۹۷۵ هــ.[۱۸]
۶۱٫ حسین بن محمد دیار بکری – متوفی ۹۸۲ هــ.[۱۹]
۶۲٫ ابراهیم بن عبدالله یمنی- قرن دهم – [۲۰]
۶۳٫ رسول بن محمد (؟).[۲۱]
۶۴٫ محمد بن رسول برزنجی – قرن سازدهم – .[۲۲]
۶۵٫ عصامی مکی– متوفی ۱۱۱۱ هــ. [۲۳]
۶۶٫ شاه ولی الله دهلوری – متوفی ۱۱۷۶هــ.[۲۴]
۶۷٫ شاه عبدالعزیز دهلوی – متوفی ۱۲۳۹ هــ.[۲۵]
معاصرین
۶۸٫ دکتر محمد بیومی مهران[۲۶]
۶۹٫ دکتر طه حسین.[۲۷]
۷۰٫ دکتر عبدالعزیز سالم.[۲۸]
۷۱٫ استاد توفیق ابو علم.[۲۹]
۷۲٫ استاد عبدالفتاح عبدالمقصود.[۳۰]
۷۳٫ دکتر عایشه بنت الشاطی.[۳۱]
۷۴٫عباس محمود عقاد.[۳۲]
۷۵٫ محمد حتفظ ابراهیم، شاعر نیل.[۳۳]
۷۶٫ دمیاطی.[۳۴]
۷۷٫ محمد حسین هیکل.[۳۵]
۷۸٫ جلال اسد.[۳۶]
۷۹٫ روایان رضا.[۳۷]
۸۰٫ خیرالله طلفاح.[۳۸]
۸۱٫ محمد یوسف کاند هلوی.[۳۹]
۸۲٫ عمر رضا کحاله.[۴۰]
۸۳٫ عبدالکریم خطیب.[۴۱]
۸۴٫ نحند فرید وجدی.[۴۲]
۸۵٫ عبدالرحمن احمد بکری.[۴۳]
۸۶٫ دکتر عبدالرحمن بدوی.[۴۴]
۸۷٫ عمر ابوالنصر.[۴۵]
………………………………………………………………………………………………………..
۱- دو روایت: کتاب مغازی (به دست ما نرسیده است) از او نقل کرده اند در: الاکتفاء کلاعی: ۲/۴۴۶؛ الریاض:۱/۲۴۱؛ سبیل الهدی و الرشاد: ۱۲/۳۱۷؛ تاریخ الخمیس:۲/۱۶۹؛ و مراجعه شود به مستدرک حتکم: ۳/۶۶؛ سنن بیهقی: ۸/۱۵۲؛ البدایه والنهایه: ۵/۲۷۰؛ جامع الاحادیث: ۱۳/۸۳؛ کنز العمال: ۵/۵۹۷؛ حیاه الصحابه: ج ۲/۱۳٫
۲- کتاب الاخبار (به دست ما نرسیده است) از او نقل کرده است مسعودی در مروج الذهب : ۳/۷۷
[۳] – دو روایت: از نقل کرده در المسترشد: ۳۸۷؛ مثالب النواصب: ۳۶۴،۴۱۹؛ طرائف :۲۳۹-۲۳۸؛ ظاهراً به نقل از کتاب « السقیفه و بیعه ابی بکر». .اقدی قسمتی از استدلال و احتباج امیر امؤمناتن (ع) در اولین هجوم را در کتاب الرده: ۴۷-۴۶ ذکر است.
۴- سه روایت: وقعه صفین: ۱۶۳،۱۲۰،۸۷٫
۵- الاموال: ۱۹۴ (همراه با ابهام)
۶-کتاب السنن، از او جامع الاحادیث: ۱۳/۱۰۰-۱۰۱٫ همراه با حکم به صحت روایت.
۷_المنصف: ۱۴/۲۶۷ ۸- کتاب السنن، از اوئ الکتفاء، ابراهیم بن عبدالله یمنی شافعب (قرن دهم). از او تشبید المطاعن: ۱/۴۴۰٫
۹- الاموال: ۱/۳۴۸ (همراه با ابهام) و ۳۰۴ (بدون ابهام)
[۱۰]- سه زوایت: الامه و السیاسه:۱/۱۷-۲۰، ۲۴؛ کتاب المعارف از او مناقب، ابن شهر آشوب: ۶/۳۵۸؛ مثالب النواصب:۴۱۹؛ بحار الانوار: ۴۳/۲۳۳ و به آن اشاره است گنجی شافعب در کفایه الطالب:۴۱۳٫
۱۱- المذکر و اتذکیر و الذکر:۴۱٫
۱۲- سه روایت« انساب الاشراف:۱/۵۸۶-۵۸۷ (چاپ دار الفکر:۲/۲۶۸-۲۶۹) و روایت سوم را از او نقل کرده در طرائف:۲۴۷؛ نهج الحق: ۳۵۶؛ بحار الانوار: ۴۵/۳۲۸
۱۳- دو روایت: تاریخ یعقوبی:۲/۱۲۶، ۱۳۷
۱۴- سه روایت: تاریخ طبری: ۳/۲۰۲-۲۰۳ و ۳/۴۳۰-۴۳۱
۱۵- دو روایت: فتوح: ۲/۵۷۸؛ قسمتی از احتباج امیر المؤمنان علیه السلام در اولین هجوم: فتوح : ۱/۱۳- ۱۴٫
۱- چهارده روایت: کتاب سقیفه و فدک (به دست ما نرسیده است) از او نقل می کند ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه: ۲/۴۵، ۴۸،۴۶- ۵۶،۵۰ – ۵۷، ۶/۱۱،۱۲ ، ۴۳، ۴۵ ، ۴۷- ۴۸ ، ۵۱٫
۲- سه روایت العقده الفرید: ۲/۲۴۲، ۲۵۰، ۳۰۸-۳۰۹ (چاپ بیروت) و ۴/۲۵۹، ۲۶۸، ۳۳۴-۳۳۵ (چاپ مصر).
۳- فضائل الصحابه، از او نقل کرده ایت متقی هندرس در کنر العمال: ۵/۶۳۱، لازم به تذکر است که به کتاب فضائل الصحابه، چاپ مؤسسه دارالکتاب العربی، بیروت مراجه شد ولی روایت در او پیدا نشد!
۴- در بخش علمای شیعه خواهد آمد.
۵- دو روایت البدء و التاریخ: ۵/۲۰ ، ۱۵۱ (به روایت را از شیعه).
۶- المعجم الکبیر: ۱/۶۲
۷- دیوان شعر، از او: الوافی بالوفیات:۳/۲۲۷ – ۲۲۸؛ کشف الغمه:۱/۵۰۵؛ بحار: ۴۳/۱۹۰٫
۸- التنبیه و الرد:۲۶-۲۵، نقل کلام هشانم بن حکم – متوفی ۱۹۹ هـ.
۹- دو روایت: متاب الغر (به دست ما نرسیده است) از او نقل کرده است در مثالب النواصب: ۱۴۱ ، ۴۱۹، طرائف :۲۳۹؛ نهج الحق :۲۷۱؛ بحار الانوار: ۲۸/۳۳۹٫ لازم به تذکر است که در مؤف کتاب الغرر احتمالات دیگری نیز وجود دارد مراجعه شود به احقاق الحق: ۳/۶۶،۷۶٫
۱۰- دو روایت: مستدرک: ۳/۶۶، ۷۶
۱۱- شرح الاصول الخمسه: ۷۵۶ (چاپ مصر)؛ مطالب مختلفی از شیعه در مغنی: متمم جزء ۲۰ قسمت اول ص: ۳۳۵-۳۳۶ ، ۳۴۰٫
………………..
۱–الفرق بین لبفرق:۱۴۰-۱۴۱٫
۲- دو روایت: سنن: ۸/۱۴۳،۱۵۲
۳- الاستیعاب:۲/۲۵۴( در حاشیه الاصابه)، ۳/۹۷۵ (چاپ دار الجبیل) او قسمتی از روایت را تحریف شده نقل کرده است.
۴- مؤتمر علماء بغداد: ۶۳، همین کتاب اخبراً در بیروت به نام «خلافه و الامامه» چاپ شده است مراجعه شود به ص:۱۶۰-۱۶۱ آن.
۵- الفرق و التواریخ: ۳۳(نسخه خطی آستان قدی)، همین کتاب اخیراً در مدینه منوره به اسن «عقائد الثلاث و السبعین فرقه» چتپ و مؤلف آن: ابو محمد یمنی نام برده شده است! مراجعه شود به جلد اول ص :۱۴۱ آن.
۶- الملل و النحل:۱/۵۷٫
۷- التذکره الحمدونیه: ۷/۱۶۶٫
۸- مناقب:۱۷۵٫
۹- تاریخ مدینه دمشق: ۳۰/۴۱۷ – ۴۲۲، به نقل از جماعتی از نویسندگان و راویان اهل سنت؛ نختصر تاریخ دمشق: ۱۳/۱۲۲٫
۱۰- الکامل فی التاریخ: ۲/۳۲۵٫
۱۱-دو روایت: ابکار الافکار:۴۶۶-۴۶۷ (نسخه عکسی مرکز احیاء میراث اسلامی)
۱۲- الاکتفاء فی مغازی رسول الله (ص) و الخفاء: ۲/۴۴۶٫
۱۳- الاحادیث المختاره: ۱۰/۸۸- ۹۰ و حکم به اعتبار روایت نیز کرده است.
……………………….
[۴۰]- قریب به چهل مورد روایات و نظریات مختلف دیگران و خودش در شرح ابن ابی الحدید: ۱/۱۷۴ و ۲۱۲، ۴۶-۴۸ ، ۵۹ -۶۰، ۳/۱۹۰ و ۶/۱۲- ۱۳، ۴۸ – ۴۹، ۵۱ و ۹/۱۹۸ و ۱۰/۲۶۵ و ۱۱/۴۱، ۱۱ و ۱۳/۳۶ – ۳۷، ۳۰۲ و ۱۴/۱۹۳ و ۱۵/۷۵ ، ۱۸۳ ، ۱۸۶ و ۱۶/۱۲۰،۲۸۶،۲۳۴ – ۲۳۵ و ۱۷/۱۶۸ و ۲۰/۱۶-۱۷، ۱۴۷٫ آدرس ده مورد از روایات آن تحت عنوان جوهری ۰ متوفی ۳۲۳- گذشت.
۲- دو روایت : الریاض النضره :۱/۲۴۱
۳- فرائد المسطین:۲/۳۵ (تحقیق محمودی )
۴- مهناج السنه:۴/۲۲۰، او با این که به سبب عناد،همیشه مطالب علامه ی حای را رد کرده است، اصل هجوم را پذیرفته و در توجیه آن گفته: عمر می خواست ببیند که اگر از اموال الهی (بیت المال) چیزی نزد آنها هست از آنها گرفته و بین مردم تقسیم نماید!!
۵- کنز الدرر:۳/۳۵۱٫
۶- المختصر فی التاریخ البشر، معروف به تاریخ ابی الفداء:۱/۱۵۶
۷- سه روایت: نهایه الارب: ۷/۲۳۶ و ۱۹/۳۹ -۴۰، و روایت اخیر را با قدری تحریف آورده است.
۸- سه روایت: تاریخ اسلام: ۳/۱۰، ۱۱۷-۱۱۸؛ میزان الاعتدال: ۱/۱۳۹؛ سیر اعلام النباء: ۱۵/۵۷۸؛ سیر الخلفاء الراشدون :۲۵٫
۹- سه روایت: الوافی بالوفیات: ۶/۱۷ و ۱۷/۳۱۱ و ۳/۳۴۴، روایت اخیر را ابهام ذکر کرده است.
………………….
– دو روایت: روضه المناظر فی اخبار الاوائل و الاواخر، در حاشیه کامل این اثیر: ۱۱/۱۰۶ – ۱۰۷، ۱۱۳ (چاپ افندی سنه ۱۳۰۱)
۱۲- دو روایت: صبح الاعشی:۱/۲۷۳ ، ۲۷۶
۱۳-المواعظ و الاعتبار معروف به الخطط المقریزیه: ۲/۳۴۶٫
۱۴- سه روایت: لسان المیزان:۱/۲۶۸ و ۵/۲۱۷ – ۲۱۸٫
۱- سه روایت: جواهر المطالب:۱/۳۵۷ ، ۳۷۴
[۱۲]- حاشیه ی شرح تجرید قوشچی:۴۰۷٫
[۱۳]- روضه الصفا: ۲/۵۹۵ -۵۹۷، قسمتی از احتیاج امی رالمؤمنان (ع) در اولین هجوم.
[۱۴] – چهار روایت: جامع الحادیث الکبیر: ۱۳/۸۳ ، ۹۱ ، ۱۰۰- ۱۰۱ ، ۱۵/۴۲۰؛ مسند فاطمه الزهرا(ص) ۱۷ ، ۲۰-۲۱٫
[۱۵]- سبیل الهدی و الرشاد:۱۲/۳۱۷٫
[۱۶]- حبیب السیر: ۱/۴۴۷؛ قسمتی از احتیاج امیر المؤمنان (ع) در اولین هجوم.
[۱۷]- الصواع المحرقه: ۵۱ ، از شیعه نقل کرده است.
[۱۸]- چهار رویت: کنز العمال: ۵/۵۹۷، ۶۱۳، ۶۳۱، ۶۵۱ ؛ منتخب الکنز: ۲/۱۴۳ ، ۱۴۶٫
[۱۹]- تاریخ الخمیس:۲/۱۶۹٫
[۲۰]- کتاب الاکتفاء، از او تشبید المطاعن:۱/۴۴۰٫
[۲۱]- نصیحه الشیعه الامامیه: ۴۵ (نسخ خطی، آستان قدس رضوی)، از شیعه نقل کرده است.
۱۲- النواقض للروافض:۴۱(تسخه عکسی ، آستان قدس رضوی) از شیعه نقل کرده است.
۱۳- سه روایت: سمط النجوم العوالی: ۲/۲۴۵ ، ۳۵۶ ، ۲۵۹، که مطلب اخیر را از شیعه نقل کرده است.
۱۴- ازاله الخفا: ۲/۲۹ ، ۱۷۹ ، ارائه نظر خودش و پذیرفتن تهدید عمر و حکم به صحت روایت آن.
۱۵- تحفه اثنی عشریه: ۴۶۴ – ۴۶۵ (بابا دهم) ارائه نظر خودش و پذیرفتن تهدید عمر.
۱۶- السیده فاطمه الزهرا (ص) ۱۳۶- ۱۳۷ ( چاپ بیروت)
۱۷- الفتنه الکبری: ۲/۶ ، ۱۸٫
۱۸- التاریخ السیاسی و الحظاری: ۷۷ ، ۱۱۷ ؛ تاریخ الدوله العربیه : ۱۵۱- ۱۶۳٫
۱- اهل بیت (ع) ۲۳۸٫
۲- الامام علی بن ابی طالب (ع) : ۱/۱۹۲ و ۴/۱۷۰ – ۱۷۲ (چاپ مصر) ؛ السقیفه و الخلافه: ۱۴٫۳
۳- موسوعه آل النبی (ع): ۱/۱۹۲ و ۴/۱۷۰ – ۱۷۲ (چاپ اول)، تارجم سیدات بیت النبوه : ۶۱۴٫
۴- فاطمه الزهرا (ص) و الفاطمیون :۶۸ (چاپ دوم).
۵- دیوان شعر: ۱/۷۵ از او نقل کرده است در کتاب من حیاه الخلیفه عمر بن الخطاب: ۱۸۳؛ سیره عمر بن الخطاب : ۳۱۱
۶- از او نقل کرده است در الغدیر: ۷/۸۶
۷- الصدیق ابوبکر : ۶۳-۶۵
۸- علی ابن ابی طالب (ع) ۱۳۸٫
۹- الامام علی ابن ابی طالب (ع): ۳۳ ، ۳۵ ، ابوبکر الصدیق : ۳۵٫
۱۰- کیف السبیل الی الله، علی بن ابی طالب (ع) ۱۵/۳۱ – ۳۲؛ ابوبکر : ۱۲/۱۵۴
۱۱- حیاه الصحابه : ۲/۱۳
۱۲- اعلام النساء: ۴/۱۱۳ – ۱۱۹، ۱۲۲- ۱۲۴ ، ۱۲۹ – ۱۳۱٫
۱۳- الخلافه و الامامه:۲۴۸ – ۲۴۹
۱۴- دائره المعارف ۳/۷۵۸ – ۷۵۹٫
۱۵- من حیاه الخلیفه عمر بن الخطاب: ۱۸۱-۱۸۲
۱۶- مذاهب الاسلامیین (ص): ۲۶۶-۲۶۷٫
۱۷- فاطمه بنت محمد (ص) ۱۱۸