تأملی در احادیث اثنا عشریه

به قلم: دانشجوی شهید حجت‌الاسلام والمسلمین نعمت الله پیغان(از شهدای مظلوم فاجعه تاسوکی) ………………. شیعه و سنی متفقاً قبول دارند که پیامبر فرمود: «خلفای پس از من دوازده نفرند.» این حدیث با عبارات مختلف در کتب تشیع و اهل سنت آمده و به حدیث احادیث اثنی عشریه معروف گشته است.آنچه در پی می‌آید مقاله‌ای در توضیح این حدیث به قلم طلبه و دانشجوی شهید «نعمت الله پیغان» از شهدای مظلوم تاسوکی است.

 

 

با نگرش همه جانبه به احادیث اثنی عشریه و در نظر گرفتن مجموع روایات وارد شده در این زمینه و با توجه به ادله­ای که در شریعت آمده و حکومت را از آن خدا، رسول خدا (ص) و اولی الامر دانسته است به این نتیجه می­رسیم که تعیین خلفا پس از پیامبر (ص) نیز بایستی از جانب خداوند باشد و مردم را در آن سهمی نیست و می­یابیم که شارع در این زمینه کوتاهی نکرده و وظیفه مسلمین را مشخص ساخته و خلفای پس از پیامبر(ص) را صریحاً مشخص نموده است.

 

پس اینکه عده­ای حق تعیین خلیفه را برای مردم دانسته و خود در این زمینه تصمیم­گیری کرده­اند و خلفای منصوص را کنار نهاده­اند، امری نامشروع بوده است مضافاً بر اینکه کسانی را به عنوان خلیفه بر جامعه اسلامی تحمیل کرده­اند که آنچه را یک مسلمان عادی نیز باید دارا باشد، غالباً نداشته­اند و حتی در اسلام برخی از آنان تردید است. اقدام عالمان اهل سنت برای مشروع جلوه دادن این اقدامات نیز بدعتی دیگر است. اما خلفایی که شیعه از آنها پیروی می­کند، منصوص پیامبر اکرم (ص) هستند و به اتفاق مورخین و دانشمندان، برترین انسان­های عصر خود و منشأ خدمات عظیم و بی­شماری بوده­اند.

 

بخش سوم: روایاتی است که از آن سیزده خلیفه استفاده می­شود:

 

تعدادی روایت است که سیزده امام را القا می­کند. برخی علما این اخبار را در اصول کافی جعلی و باطل دانسته­اند. مرحوم تستری آنچه از این روایات را که در اصول کافی آمده بررسی کرده است و می­گوید: «این روایات در منابع دیگر که گاه مصدر اصول کافی نیز بوده­اند به نحو درست نقل شده است، اما در اصول کافی با تغییراتی ذکر شده‌اند.»

 

روایت اول:

 

روایتی که کلینی در اصول کافی کتاب الحجه، باب ماجاء فی الاثنی عشر و النص علیهم، حدیث هجدهم آورده است. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): « مِنْ وُلْدِیَ اثْنَا عَشَرَ نَقِیباً نُجَبَاءُ مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُونَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا.»

 

تستری می­گوید این روایت دچار تحریف شده است و «وجه صحیحش همان است که در اصل ابو سعید عصفوری» که از اصول اربعمأه است و کلینی نیز این روایت را از وی نقل کرده آمده است، در آن اصل چنین آمده: «من ولدی احدی عشر… .»

 

روایت دوم:

 

باز روایتی است که کافی در کتاب الحجه، باب ماجاء فی الاثنی عشر، حدیث هفدهم آمده است: « مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْعُصْفُورِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنِّی وَ اثْنَیْ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ زِرُّ الْأَرْضِ یَعْنِی أَوْتَادَهَا وَ جِبَالَهَا بِنَا أَوْتَدَ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَسِیخَ بِأَهْلِهَا فَإِذَا ذَهَبَ الِاثْنَا عَشَرَ مِنْ وُلْدِی سَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ یُنْظَرُوا.»

 

این روایت را نیز کلینی از ابی سعید عصفوری نقل کرده است و «روایت در اصل عصفوری به شکل درست و بلا اشکال» آمده است.

 

روایت سوم:

 

روایتی است که در اصول کافی، کتاب الحجه، باب ماجاء فی الاثنی عشر، حدیث نهم آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَهَ (ع) وَ بَیْنَ یَدَیْهَا لَوْحٌ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهَا فَعَدَدْتُ اثْنَیْ عَشَرَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ ع ثَلَاثَهٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهُمْ عَلِی‏.»

 

تستری می­گوید نقل درست این روایت آن است که صدوق در دو کتابش عیون و اکمال و نیز خصال آورده است که در آن لفظ «من ولدها» نیامده و به جای «ثلاثه منهم علی» آمده است «واربعه منهم علی».

 

روایت چهارم:

 

روایتی است که کلینی در اصول کافی، کتاب الحجه، باب ماجاء فی الاثنی عشر حدیث هفتم و حدیث چهاردهم با دو سند قدری متفاوت آورده است:

 

هفتم: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخَشَّابِ عَنِ ابْنِ سَمَاعَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ‏: «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ الِاثْنَا عَشَرَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع کُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ ع هُمَا الْوَالِدَانِ … .»

 

حدیث چهاردهم کافیأَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: « سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ الِاثْنَا عَشَرَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ کُلُّهُمْ مُحَدَّثٌ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وُلْدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع- فَرَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِیٌّ ع هُمَا الْوَالِدَان‏.»

 

تستری می­گوید این دو روایت هر دو تحریف شده است، چون مثبّت دوازده امام غیر از حضرت علی بن ابیطالب است و نقل درست روایت همان است که صدوق در خصال و عیون و مفید در ارشاد آورده است. صدوق آورده است: «کلهم محدثون بعد رسول الله و علی بن ابیطالب منهم» و مفید آورده است «کلهم محدث، علی بن ابیطالب واحد عشر من ولده و رسول الله و علی هما الوالدان»

 

روایت پنجم:

 

روایتی است که کلینی در اصول کافی، کتاب الحجه، باب ماجاء فی الاثنی عشر، حدیث هشتم آورده است: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی یَحْیَى الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی هَارُونَ الْعَبْدِیِّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَال‏: « کُنْتُ حَاضِراً لَمَّا هَلَکَ أَبُو بَکْرٍ وَ اسْتَخْلَفَ عُمَرَ أَقْبَلَ یَهُودِیٌّ مِنْ عُظَمَاءِ یَهُودِ یَثْرِبَ وَ تَزْعُمُ یَهُودُ الْمَدِینَهِ أَنَّهُ أَعْلَمُ أَهْلِ زَمَانِهِ حَتَّى رُفِعَ إِلَى عُمَرَ فَقَالَ لَهُ یَا عُمَرُ إِنِّی جِئْتُکَ أُرِیدُ الْإِسْلَامَ فَإِنْ أَخْبَرْتَنِی عَمَّا أَسْأَلُکَ عَنْهُ فَأَنْتَ أَعْلَمُ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ بِالْکِتَابِ وَ السُّنَّهِ وَ جَمِیعِ مَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَ عَنْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ إِنِّی لَسْتُ هُنَاکَ لَکِنِّی أُرْشِدُکَ إِلَى مَنْ هُوَ أَعْلَمُ أُمَّتِنَا- بِالْکِتَابِ وَ السُّنَّهِ وَ جَمِیعِ مَا قَدْ تَسْأَلُ عَنْهُ وَ هُوَ ذَاکَ فَأَوْمَأَ إِلَى عَلِیٍّ (ع) … ثُمَّ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمْ لَهَا مِنْ إِمَامٍ هُدًى وَ أَخْبِرْنِی عَنْ نَبِیِّکُمْ مُحَمَّدٍ أَیْنَ مَنْزِلُهُ فِی الْجَنَّهِ وَ أَخْبِرْنِی مَنْ مَعَهُ فِی الْجَنَّهِ؟ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): إِنَّ لِهَذِهِ الْأُمَّهِ اثْنَیْ عَشَرَ إِمَاماً هُدًى مِنْ ذُرِّیَّهِ نَبِیِّهَا وَ هُمْ مِنِّی وَ أَمَّا مَنْزِلُ نَبِیِّنَا فِی الْجَنَّهِ فَفِی أَفْضَلِهَا وَ أَشْرَفِهَا جَنَّهِ عَدْنٍ وَ أَمَّا مَنْ مَعَهُ فِی مَنْزِلِهِ فِیهَا فَهَؤُلَاءِ الِاثْنَا عَشَرَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمُّهُمْ وَ جَدَّتُهُمْ وَ أُمُّ أُمِّهِمْ وَ ذَرَارِیُّهُمْ لَا یَشْرَکُهُمْ فِیهَا أَحَد.»

 

این نقل نیز در دو جایش تحریف شده و دوازده امام از ذریه پیامبر (ص) ذکر شده است و این درست نیست. صحیح این است که در موضع اول، فقرۀ «من ذریه نبیّها و هم منی» و در موضع دوم کلمه «من ذریته» اضافه شده است و شاهد بر این مطلب این است که در شش نقل دیگر این روایت، این دو فقره نیامده است:

 

  1. در نقل خود کافی در همان کتاب الحجه، باب ما جاء فی الاثنی عشر، حدیث پنجم به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی این شکل وجود ندارد.

 

  1. اکمال این روایت را با طریق و لفظی دیگر از ابن الطفیل نقل کرده است و در آن هم این مشکل نیست.

 

  1. نعمانی نیز این روایت را آورده و نقلش خالی از اشکال است.

 

  1. نیز در عیون و خصال این روایت به نقل از صالح بن عقبه از امام صادق (ع) آمده و بلا اشکال است.

 

 

[۱]  . لطف الله صافی گلپایگانی؛ منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، تهران: مکتبه الصدر، چاپ سوم، ص ۳۱ حدیث ۴۳٫

 

[۲]  . همان، ص ۳۴، حدیث ۵۴٫

 

[۳]  . همان.

 

[۴]  . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۶، باب شدّه محنهم و انّهم اعظم الناس.

 

[۵] . صحیح مسلم، کتاب الإماره،‌ باب ۱، حدیث ۷، به نقل از غلامحسین زینلی، دوازده امام در منابع اهل سنت، فصلنامه علوم حدیث، شماره ۶٫

 

[۶]  . سنن ترمزی، کتاب الفتن، باب ۴۶، حدیث۱٫

 

[۷]  . مسند احمد حنبل، ج ۵، ص ۱۰۶٫

 

[۸]  . سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص ۱۰٫

 

[۹]  . حاشیه شعرانی در الکافی، الاصول و الروضه لثقه الاسلام کلینی و شرح جامع المولی ملا صالح مازندرانی، مع تعالیق حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران: المکتبه الاسلامیه، ج ۷، ص ۳۷۴٫

 

[۱۰]  . همان، ص ۳۷۵٫

 

[۱۱]  . کلینی؛ اصول کافی، ج ۲، ترجمه سید جواد مصطفوی، ص ۴۸۲، باب ماجاء من الائمه الاثنی عشر، حدیث ۱۸، تهران: گلگشت،۱۳۷۵٫

 

[۱۲]  . لطف الله صافی گلپایگانی، پیشین، ص ۶۱، حدیث ۹٫

 

[۱۳]  . کلینی، پیشین، ج ۲، ص ۴۸۱، حدیث ۱۱٫

 

[۱۴]  . کلینی، پیشین ج ۲، ص ۴۸۰، حدیث ۹٫

 

[۱۵]  . بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۷، باب ۹: شده مهنهم و انّهم اعظم الناس.

 

[۱۶]  . لطف الله صافی گلپایگانی، پیشین، ص ۴۹، حدیث ۱۱٫

 

[۱۷]  . لطف الله صافی گلپایگانی، پیشین، ص ۸۲، حدیث ۵٫

 

[۱۸]  . کلینی، پیشین، ج ۲ ص ۴۷۴، حدیث ۴٫

 

[۱۹]  . لطف الله صافی گلپایگانی، پیشین، ص ۱۰۲، حدیث ۵٫

 

[۲۰]  . السید محمد علی الحلو؛ خلفاء المدرستین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۹، ص ۱۰۸٫

 

[۲۱]  . السید محمد علی الحلو؛ خلفاء المدرستین، قراءه فی نصوص اهل السنه، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۹۱۴، ص۶۴-۷۰٫

 

[۲۲]  . السید محمد علی الحلو؛ پیشین ص ۶۶٫

 

[۲۳]  . السید محمد علی الحلو؛ پیشین، ص ۶۹ – ۷۲٫

 

[۲۴] . سنن ترمزی، ج ۹ ص ۶۳۵، نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۷۰٫

 

[۲۵]  . سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۲، به نقل از السید محمد الحلو، پیشین، ص۷۰٫

 

[۲۶]  . صحیح مسلم،‌ ج۶، ص۲۳، باب الاماره، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۷۱٫

 

[۲۷] . صحیح بخاری، کتاب الفتن،‌ ج۴، ص۴۴۴، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۷۱٫

 

[۲۸]  . ر.ک: ابن جوزی، صید الخاطر، ص ۳۸۵، چاپ بیروت، مجمع الزوائد و الفواید، ۹: ۱۴۳ بیروت: دارالفکرالعربی، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۷۲٫

 

[۲۹] . السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۷۳٫

 

[۳۰]  . مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۴۹، به نقل از السید محد علی الحلو، پیشین، ص ۷۵٫

 

[۳۱]  . السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۷۷ – ۸۵٫٫

 

[۳۲]  . یافعی عینی، مرآه الجنان و عبده الیقضان، ج ۱، ص ۱۳۶، بیروت: موسسه الاعلمی، ۱۹۷۰، به نقل از السیو محمد علی الحلو، پیشین، ص۸۰٫٫

 

[۳۳]  . مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۸۳، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۸۳٫٫

 

[۳۴]  . ابن عمار حنبلی، شذرات الذهب، ج ۱، ص ۶۸، بیروت: دارالآفاق الجدیده، به نقل از السید محمد علی الحلو، خلفاء المدرستین، ص ۸۴٫٫

 

[۳۵]  . السید محمد علی الحلو؛ خلفاء المدرستین، مرکز الغدیر للدرسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۹۱۴، ص ۹۰ – ۹۳٫

 

[۳۶]  . همان، ص ۹۰ – ۹۱٫

 

[۳۷]  . الکامل فی التاریخ لابن اثیر، ج ۴، ص ۳۹۱ و ۵۱۸، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۹۱ – ۹۲٫

 

[۳۸]  . السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۹۳ – ۹۴٫

 

[۳۹]  . السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۹۵٫

 

[۴۰]  . مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۱۸۴، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۹۷٫

 

[۴۱]  . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۱۲۱، مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۰۷، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۱۱۱٫

 

[۴۲]  . السید محمد علی الحلو، پیشین ص ۱۱۵٫

 

[۴۳] . تاریخ طبری، ج۷، ص۲۰۹، به نقل از السید محمد علی الحلو، خلفاءالمدرستین، ص۱۲۴٫

 

[۴۴]  . سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص ۲۳۳، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۲۰٫

 

[۴۵]  . مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۲۵ – ۲۲۹، به نقل از السید محمد علی الحلو، خلفاء المدرستین، ص ۱۲۱٫

 

[۴۶]  . صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۴۸٫

 

[۴۷]  . سیوطی، تاریخ الخلفاء،‌ ص۱۷۷، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۴۹٫

 

[۴۸]  . ابن جوزی، صفه الصفوه، ج۱، ص۷۵۸، بیروت، دارالمعرفه،‌ ۱۹۷۹، به نقل از السید محمد علی الحلو،‌ پیشین، ص۱۵۰٫

 

[۴۹] . السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۱۵۳٫

 

[۵۰]  . سنن ابن ماجه، باب مناقب الصحابه، ج ۱، ص ۵۱، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۵۵٫

 

[۵۱]  . سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۱، دارالفکر، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۵۸٫

 

[۵۲]  . ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۱، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۵۹٫

 

[۵۳] .ذهبی، سید اعلام ….، ج۴، ص۳۹۸، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص۱۶۳٫

 

[۵۴]  . السید محمد علی الحلو، خلفاء المدرستین، قراءه فی نصوص اهل السنه، مرکز الغدیر للمدرسات الاسلامیه، ۱۴۱۹، ص ۱۶۹٫

 

[۵۵]  . ابن حجر، الصواعق للمحرقه، ص ۲۰۱، مصر، مکتبه القاهره، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۷۷٫

 

[۵۶]  . ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۱، ص ۱۶۶، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۷۷٫

 

[۵۷]  . شعرانی، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲، دار الفکر بیروت، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۷۸٫

 

[۵۸]  . ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۰۳، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۸۵٫

 

[۵۹]  . شعرانی، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸، بیروت: دارالفکر، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین ص ۱۸۶٫

 

[۶۰]  . ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۰۴، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۸۷٫

 

[۶۱]  . ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۰۴، به نقل از محمد علی الحلو، پیشین، ص ۱۹۵٫

 

[۶۲]  . السید محمد علی الحلو؛ خلفاء المدرستین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۹، ص ۲۲۹٫

 

[۶۳]  . وفیات الاعیان، ج ۳، ص۲۷۲، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۲۴۰٫

 

[۶۴]  . ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص ۲۰۵، به نقل از السید محمد علی الحلو؛ پیشین، ص ۲۴۰٫

 

[۶۵]  . شبلنجی، نورالابصار، ص ۴۱، دارالفکر، ۱۹۷۹، به نقل از السید محمد علی الحلو، پیشین، ص ۲۴۶٫

انتهای پیام/۱۰۷

 

www.abna.ir

پیشنهاد ما به شما

جَنّـات‌ عَـدْن.

صوت ســـخنرانی: سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green