بعید بودن تقیه در آثارابن عربی(پدر عرفان مصطلح)_استاد باقرپور کاشانی

 

82817980033337485274

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و تشکر از اعضا محترم عضو کلوبهای عرفان که حقیر را از پیشنهادات و انتقادات خود بهره مند نمودید بحثی که در این مقاله ارائه میشود پیرامون یکی از مهمترین دلائل طرفداران است ، در باب اثبات تشیع جناب ابن عربی
در مقالات قبل عباراتی کثیر ارائه شد که دلالت بر غیر شیعه بودن ایشان می کرد، که عده ای از دوستان در جواب مقالات، این مباحث را با تحریف در آثار جناب ابن عربی توجیه کردند ، مقاله قبلی به نام ” بعید بودن تحریف در سطح ادعا شده در آثار جناب ابن عربی “جوابی بود بر توجیه طرفداران
اما توجیه دیگری که عده ای از طرفداران برای اثبات تشیع جناب ابن عربی می آوردند ، مسأله تقیه است که به عنایت حضرت حق در این مقاله به این مهم پردازش میشود
ابتدا به عنوان مقدمه بحث مناسب میبینم که مسأله تقیه را در حد کفایت توضیح دهم و بعد به موضوع مورد نظر بپردازم
تقیه حکمی عقلایی و شرعی است که یک فرد در مقابله با مخالفین برای عدم رسیدن ضرر استفاده میکند
شاید قدیمی ترین تعریف تقیه در کتب شیعه، تعریف شیخ مفید ‌‌‌‍(ره)باشد که در ذیل کلام شیخ صدوق (ره) که تقیه را واجب دانسته آنرا این چنین تعریف کرده اند
(التقیه کتمان الحق و ستد الاعتقاد فیه و مکاتبه المخاطبین و ترک مظاهر تهم بما یعقب ضرراً فی الدین او الدنیا )
تقیه عبارت است از : کتمان حق و پوشاندن اعتقاد خود در مورد آن، و پنهان کاری در مقابله با مخالفین و ظاهر نساختن اموری که ضرر دینی یا دنیوی به همراه داشته باشد
و شیخ انصاری (ره) در رساله فی التقیه (در رسائل فقهیه : تراث الشیخ الاعظم ج ۲۳ ص۷۱)
میفرمایند: المراد منها ‌‌‌‌‍‍‌‍‌‍‌‍‌(ای التقیه )هنا التحفظ عن ضرر الغیر بموافقته فی قول او فعل مخالف للحق
منظور از تقیه در این جا عبارت است از خود را نگه داشتن از ضرر رساندن دیگری بوسیله موافقت با او در گفتار یا کرداری که مخالف حق است.
حال که مفهوم تقیه برای ما روشن شد باید بررسی شود که آیا عباراتی که جناب ابن عربی در کتبشان آورده اند از بابتقیه بوده یا اینکه عقیدهشان بوده است عده ای از طرفداران عباراتی را که دال بر غیر شیعه بودنش میکند را با تقیه توجیه میکنند، و میگویند شیخ در منطقه ای بوده که در آنجا دشمنان بسیاری بوده اند و قصد کشتن و آسیب رساندن به ایشان را داشته
لذا شیخ از باب تقیه ،به وفق اعتقادات آنها،قسمتهای از کتبش را نوشته است.
(قاضی نورا… شوشتری از کسانی است که در اثبات تشیع جناب ابن عربی کوشیده است و در کتاب مجالس المومنین ج۲ ص۶۲ از سید محمد نور بخش نقل کرده است که شیخ محیی الدین در اخفای محبت آدم اولیاء علی مرتضی علیه السلام معزور است زیرا که مملکت جای متعصبان بوده و شیخ را دشمنان بسیار بودند که قصد قتل وی داشتند درباره معاویه و بنی امیه به وفق همان اعتقاد که اهل شام داشتند و به همان عبارت و القاب که ایشان نام می گرفتند،سخن گفته تا از شر ایشان ایمن باشد و برای دفع مضرت چنین اظهار کردن جایز است.
در مورد احتمال تقیه باید بر مطالبی عالم باشیم:
۱) اصل اولی نظر خردمندان در هر گفتار یا نوشتار رد احتمال تحریف و تقیه به گفتار و نوشتار است ، و اینکه بگوییم او بدون قصد چنین سخنی را طرح کردهاست مگر اینکه ادله ای بر تحقق تحریف و تقیه وجود داشته باشد
لذا به صرف ادعا که جناب ابن عربی در موقیعت تقیه بودند چیزی ثابت نمیشود مگر اینکه ادلهای قوی در این باب ارائه شود
۲) مقدمه قبول و اثبات تقیه ،اثبات تشیع است ، زیرا اصل تقیه منحصر در عقائد شیعه است و اهل سنت همواره فکر تقیه و جواز آن بوده اند و همیشه بواسطه تقیه بر شیعیان خرده گرفتند ، از جمله در داستان برخورد فخر رازی برای انحطاط فکری شیعه به او ، تقیه را مطرح کرد،پس تا ثابت نشود با دلائل متیقن و قوی که جناب ابن عربی شیعه است ، بحث تقیه لغو و بیهوده است
۳) با فرض قبول تقیه در آثار ابن عربی ، روشن است که تقیه محدود به ضرورت بوده و نادرست است با این بهانه،که ایشان در معرض اتهام یا خطر قرار داشتند ، هر گونه عمل یا گفتار و نوشتار نادرستی را توجیه کرد اما وقتی در آثار ابن عربی توجه کنید می بینید که علاوه بر اینکه تقیه را در ضرورت انجام نداده بلکه از عقائد عموم اهل تسنن افراط کرده است، حال برای اثبات این ادعا عباراتی از کتب ایشان را متذکر می شوم.
در مقاله دوم که حقیر ارائه داد، بخشی مطرح شد که ابن عربی در (فتوحات مکیه ج۱ ص۲۰۰)می آورد که عمرابن خطاب معصوم بوده است
حال اگر ما عصمت را چه به معنی اعطائی و اطلا قی یا تشکیکی بگریم ، این خود افراط از عقائد اهل سنت است.
علمای بزرگ اهل سنت احادیث زیادی در اشتباهات و گناهان عمر نقل کرده اند که با عصمت هیچ سازگاری ندارد
سیوطی در کتاب الدر المنثور ۶۲ص۹۳ و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج۱ ص۶۱ نقل میکنند که عمر شبی در کوچه از خانه ای گذشت صدای از آن خانه شنید ، از دیوار آن خانه بالا رفت ، مردی را دید که در کنار زنی نشسته همراه با ظرف مشروبی، گفت ای دشمن خدا ! آیا خیال کردی که خدا راز تورا می پوشاند در حالی که تو بر معصیت او هستی ؟
مرد گفت:تعجیل مکن که اگر من یک خطا و گناه کرده ام تو سه خطاء و گناه کرده ای .
۱)خداوند می فرماید “…. و لا تجسّسوا “‌‌‌‌‌‌‍‌‌‍(حجرات۴۹ )=تجسس نکنید و حال انکه تو تجسّس کردی .
۲) خداوند میفرماید :”….و اتواالبیوت من ابوبها ” (بقره ۱۸۹) =از در های خانه ها داخل شوید و تو از دیوار بالا آمدی
۳) خداوند میفرماید :” فاذا دخلتم بیوتا فسلّموا “(نور۶۱)=هر گاه داخل خانه شوید پس سلام کنید و تو سلام نکردی و فریاد زدی
عمر گفت :آیا امید به اصلاح وخوب شدن توهست؟
گفت: آری به خدا قسم دیگر این کار را نخواهم کرد
عمرگفت:برو که از تو گذشتم
نویسنده می گوید که این حدیث اوج جهالت و اشتباه عمر بن الخطاب را نشان میدهد و جمع شدن عصمت با این جهالت ها و اشتباهات خیلی خنده آور است .
و اما در باب گناهان عمر بن الخطاب می بینیم که این فرد چه ظلمهایی که به اسلام و مسلمین نکرده است، از جمله غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و بدعتهای مختلف در اصول و فروع دین, که یکی از مهمترین آنها آتش زدن خانه امیرالمونین علیه السلام و کتک زدن همسرش فاطمه علیها السلام تا جایی که سبب مرگ با نو شد و سقط فرزندی که در شکم فاطمه علیها السلام بود .
ای شیعه با غیرت حال در عبارت ابن عربی تفکر کن ، کجای این با تقیه و قوانین آن درست در میآید ؟!
آیا اگر ابن عربی نمی گفت عمر بن الخطاب عصمت دارد بوسیله اهل تسنن کشته میشود؟!
اگر این گونه است پس باید تمام علمای اهل سنت مقدم بر ابن عربی کشته شوند.
آیا ابراز این مطلب و مطالب مکرری که در مقالات قبل ذکر شد و خواهد شد در محدوده تقیه است؟!
من سوالی از طرفداران دارم ،آیا این درست است که تا جایی که خداوند دو نعمت عظیم را برای شناخت معرفت که قرآن وکلام معصومین علیهم السلام است .را در اختیار ما گذاشته ، باز به دنبال افکار مخلوط از حق وباطل ابن عربی وامثال ایشان برویم؟!
آیا این کفران نعمت به سخنان خداوند وائمه علیهم الاسلام نیست؟!
وآیا درست است ائمه علیهم الاسلام کنار بگذاریم ودنبال این برویم که جناب ابن عربی وامثال ایشان چه مکاشفاتی داشته اند وخدارا چگونه تخیل وتوهم کرده اند؟!
چنانکه امیرالمومنین علی علیه السلام به کمیل بن زیاد نخعی فرمود)) یا کمیل!لا تا‌خذ الا عنّا تکن منّا)) = ای کمیل !جزاز ما فرانگیر تا از ماباشی{تحف العقول ص ۱۱۹}
حضرت امام صادق علیه السلا م می فرماید: ((کذب من زعم انه من شیعتنا وهومتمسّک بعروه غیرنا ))=دروغ می گوید کسی که خود را شیعه ما پنداشته در عین حال تمسک به غیر ما جسته ورو به سوی غیر ما نماید.{وسائل الشیعه ج ۱۸ ص ۸۴ – الفصول المهمّه ص ۲۲۵}
وامام باقر علیهم السلام می فرماید:
(( کلّ مالم یخرج مین هذا البیت فهو باطل ))= هر آن چیزی در امر دین از این خانه خارج نشده باشد ، باطل است { الفصل المهمه ص۲۰۳}
فکر کن، راه را بیاب .
والسلام علی من اتبع الهدی
والحمدلله رب العالمین
وحید باقرپور کاشانی

پیشنهاد ما به شما

نقد احمدالحسن و انصار در اعتقاد به حجیت خواب غیر معصوم.

صوت ســـخنرانی: سخنران: دڪتر وحید باقرپور ڪاشانی 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ 𑁍 ⋆ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Question   Razz  Sad   Evil  Exclaim  Smile  Redface  Biggrin  Surprised  Eek   Confused   Cool  LOL   Mad   Twisted  Rolleyes   Wink  Idea  Arrow  Neutral  Cry   Mr. Green