مقالات

نقد علامه آقا محمد علی بهبهانی در مورد ابن عربی

صاحب «روضات»کلامی را از آقا محمد علی بهبهانی فرزند آیت الله آقا محمد باقر بهبهانی از کتاب وی به نام « مقامع الفضل» در پاسخ کسی که از وی ادله قائلین به وحدت وجود سوال نموده بود نقل می کند ، و در این پاسخ آقا محمد علی پس از بیان کلامی از میر سیّد شریف در حواشی شرح تجرید می گوید : « دو شیخ عارف علاء الدوله سمنانی با نهایت اعتقاد و غلوّش درباره شیخ عارف محیی الدّین أعرابی بطوریکه او را در حواشی « فتوحات » بقوله : أیّها الصدیق ، و ایها المقرب و ایها الولی و ایها العارف الحقانی خطاب می نماید، در حاشیه خود بر کلام محیی الدّین در اول فتوحات که می گوید : سبحان من أظهر الاشیاء و هو عینها. « پاک و منزه است آنکه اشیاء را به ظهور آورد ، و خودش عین آن هاست » با این عبارت، حاشیه نوشته است که: إن الله لا یستحیی من الحقّ أیّها الشّیخ ! لو سمعت من أحد أنه یقول : فضله الشّیخ عین وجود الشیخ لا تسامحه البته ، بل تغضب علیه! فکیف یسوغ لک أن تنسب هذا الهذیان إلی الملک الدّیان ؟! تب إلی الله توبهً نصوحاً لتنجو من هذه الورطه الوعره الّتی یستنکف منها الدّهریّون و الطبیعیون و الیونانیّون ؛ و السّلم علی من اتّبع الهدی!

مطالعه بیشتر »

مولوی و جسارت به حضرت امیرالمومنین علیه السلام

مولوی خلیفه ی دومی را که فریاد میزد: “تمامی مردمان از عمر داناترند، حتی زنان پرده‏نشین!” ـ “سایه خداوند” و “معلم علوم و معارف” مى‏داند، اما خزینه علم خداوند، و بابِ علم پیامبر صلوات اللّه‏ علیهما و آلهما را تنها پهلوانی مى‏شمارد که (نعوذ بالله ) جاهل! و در معرض نفاق!! بوده، و محتاج راهنمایی عاقلان وپیران راه مى‏باشد!! او …

مطالعه بیشتر »

وصف مولوی و شمس تبریزی از زبان یکدیگر و خواسته های نامشروع شمس تبریزی از مولوی

در کتاب نفحات الانس جامی در شرح احوال مولوی می خوانیم: روزی شمس الدین، از مولانا شاهدی زیباروی التماس کرد. مولانا حرم خود را در دست گرفته در میان آورد و فرمود که: او خواهر جانی من است. [شمس]گفت: نازنین پسری می خواهم. [مولوی]فی الحال فرزند خود سلطان ولد را پیش آورد [و] فرمود که: وی فرزند من است. [شمس گفت]: حالیا اگر قدری شراب دست می داد ذوقی می کردم. مولانا بیرون آمد و سبویی از محله جهودان پر کرده بر گردن خود بیاورد. [۱] اگر از تو پرسند که مولانا را چون شناختی؟ بگو: اگر از قولش می پرسی، «انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون»! و اگر از فعلش می پرسی، «کل یوم هو فی شان»! و اگر از صفتش می پرسی«قل هو الله احد»! و اگر از نامش می پرسی «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمان الرحیم»! و اگر از ذاتش می پرسی «لیس کمثله شیٌ و هو السمیع البصیر»! [۲] مولوی در وصف شمس تبریزی عیسی و موسی چه باشد چاکران حضرتش جبرئیل اندر فسونش سحر مطلق می زند *************************** جان ابراهیم مجنون گشت اندر شوق او تیغ را بر حلق اسمعیل و اسحق می زند

مطالعه بیشتر »

اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس/قسمت دوم/عقاید ناب!

ولایت پذیری و سرسپردگی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اساسی ترین شرط ورود به عرفان ناب اسلامی است و بدون این ولایت ، طی مسیر و سیر و سلوک عرفانی ممکمن نیست. و همچنین اگر کسی ذره ای محبت خلفای غاصب را در دل داشته باشد نمیتواند در مسیر صحیح و صراط مستقیم قدم بگذارد. علامه مجلسی احادیثی در «بحار» ج ۲۷ از ص ۵۱ تا صفحه ۶۳ از تفسیر قمی نقل فرموده است. در روایت ابن الجارود از ابوجعفر(ع) در تفسیر قول خدای تعالی «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه» یعنی: خدای تعالی در باطن هیچ فردی دو دل قرار نداده است؛ فرمودند: اما دوست ما خالص می‌گرداند محبت به ما را همچنان که طلا به واسطه‌ی آتش خالص و پاک می‌شود به طوری که در آن طلا هیچ ناخالصی نیست. کسی که می‌خواهد بداند محبت ما را ـ یعنی بداند محبت خالص خود را به ائمه علیهم السلام ـ پس دل خویش را امتحان کند، پس اگر در محبت ما محبت دشمن ما را شریک قرارداده، او از ما نیست و ما از او نیستیم و خدای تعالی دشمن این گونه کسان است و جبرئیل و میکائیل و خدا دشمن کافران

مطالعه بیشتر »

دکتر حسن عباسی و نقد فلسفه ملاصدرا و اعلام آمادگی برای مناظره با صدرائیان+فایل صوتی

تقوی الهی و قرآنی در حکمت متعالیه و اندیشه ملاصدرا فراموش شده است. هرکجا گفتند ما حاضریم مناظره کنیم و با همان تکنیکی که در بدایه و نهایه است ثابت می کنیم که اینها نمی توانند کاری کنند. خلاصه ای از مباحث جناب دکتر عباسی : قطعا اگر مرحوم طباطبایی و مطهری میدانستند موضوع فلسفه ماده اولیه است هیچگاه بحث فلسفه اسلامی را مطرح نمی کردند. فلسفه اسلامی آکنده از التقاط هست و نمی تواند نجات بخش باشد. انقلاب ماهم صدرایی نبوده است. به عنوان مثال صدرایی ها نتوانستند یک طرح اقتصادی حد اقل دوصفحه هم برای طرح تحول اقتصادی به صورت درست و مفید ارائه بدهند.

مطالعه بیشتر »

اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس/قسمت اول/الفاظ ملکوتی

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی ، آن ولی خدا! ، متفکر کبیر و عارف سترگ با ضمیری پاک و زلال! به بیان اشعار فوق العاده و عرفانی در دیوان و مثنوی خود پرداخته و جانهای تشنگان را از دریای معرفت! سیراب نموده است. اشعار مولوی از روح بزرگ و ملکوتیش! سرچشمه گرفته و مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر اوست و همانطور که خود در مقدمهٔ مثنوی معنوی ادعا کرده : « هذا کِتابُ الْمَثنَوى‏، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیَقین!، وَ هُوَ فِقْهُ اللَّهِ الاکْبَر، وَ شَرْعُ اللَّهِ الازْهَر، وَ بُرهانُ اللَّهِ الاظْهَر، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ، یُشْرِقُ إِشْراقاً أَنْوَرَ مِنَ الْإِصْباحِ، وَ هُوَ جِنانُ الْجَنانِ، ذو الْعُیونِ وَ الْأَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمّى‏ عِنْدَ ابْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً، وَ عِنْدَ اصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، وَ الْأَحْرارُ مِنْهُ یَفرَحُونَ وَ یَطْرَبونَ، وَ هُوَ کَنِیلِ مِصْرَ شَرابٌ لِلصّابِرینَ، وَ حَسْرَهٌ عَلى‏ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الْکافِرینَ، کَما قالَ تَعالى‏ یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً…….. و انه شفاه الصدور و جلاء الاحزان و کشاف القرآن و سعه الارزاق و تطییب الاخلاق، بایدی سفره کرام برره یمنعون بان لا یمسّه الا المطهرون!» ترجمه ی بخشی از عبارت فوق: این کتاب اصول اصول اصول دین در گشودن رازهای وصول به حق و یقین و فقه اکبر خداوند است … شفای سینه ها و زداینده اندوه ها و کشاف رازهای قرآنی و فراخی بخش روزی معنوی و پاک کننده اخلاق است که به دست فرشتگان کرام نوشته شده و آنان جز پاکان را به حقایق آن راه نمی دهند!

مطالعه بیشتر »

روایات صحیح السند «مهدویت» از طریق اهل البیت علیهم السلام

اعتقاد به مهدويت و منجي آخر الزمان، يکي از اعتقاداتي است که تمام مسلمانان بر قبول آن اتفاق دارند و تأکيد دارند که شخصي در آخر الزمان از نسل حضرت زهرا سلام الله عليها قيام خواهد کرد و زمين را که پر از ظلم و جور شده است، از عدل و داد آكنده مي‌سازد. متأسفانه در اين اواخر ديده شده است که برخي از علماي وهابي در اين مسأله تشکيک کرده و مي‌گويند که روايات مهدويت از طريق اهل تسنن با سند صحيح نقل نشده است؛ بلکه حد اکثر «حسن» هستند. به همين خاطر اثبات اصل مهدويت ممکن نيست و تشکيک در آن اشکالي ندارد. برخي ديگر پارا فراتر گذاشته و ادعا کردند که حتي از طريق شيعه نيز اصل مهدويت قابل اثبات نيست و هيچ روايت صحيحي در اين زمينه وجود ندارد. گاهي نيز ادعا کرده‌اند که حتي يک روايت صحيح وجود ندارد که امام حسن عسکري عليه السلام صاحب فرزند شده باشند. در پاسخ به اين شبهه واهي که بيشتر بي‌سوادي و عناد گوينده‌اش را ثابت مي‌کند، بر آن شديم تا مقاله‌اي در اين زمينه تهيه نماييم تا چهره واقعي شبهه افکنان براي مردم منصف و متدين آشکارتر شود. از ديدگاه ما، روايات مهدويت چه از طريق اهل تسنن و چه از طريق اهل البيت عليهم السلام، با سندهاي صحيح و بلکه به صورت متواتر نقل شده است. ما در ابتدا تصريحات بزرگان اهل سنت و حتي وهابي را در باره «تواتر احاديث مهدويت» نقل و سپس به موضوع احاديث شيعيان در اين زمينه خواهيم پرداخت.

مطالعه بیشتر »

بررسی اسناد زیارت عاشورا

استحباب خواندن زيارت عاشورا ، از مسائلي است كه تمامي علماي شيعه در طول تاريخ بر آن اتفاق داشته‌ و حتي و بر خواندن روزانه آن اصرار نموده‌اند كه اين بهترين شاهد و دليل بر صحت إسناد آن به معصوم عليه السلام است . بي شك چنين روايتي كه تمامي علماي شيعه از قديم الأيام تا كنون به آن عمل كرده و بر خواندن آن اصرار داشته‌اند ، بي نياز از بررسي سندي است ؛ اما در عين حال سعي مي‌كنيم در اين مقاله به صورت مختصر سند آن را نيز مورد بررسي و تحقيق قرار دهيم . مصدر اصلي اين زيارت نامه ، دو كتاب معتبر ؛ يعني كامل الزيارات تأليف جعفر بن محمد بن قولويه قمي و مصباح المتهجد شيخ طوسي رضوان الله تعالي عليهما است و اين دو بزرگوار تقريباً با شش سند اين زيارت را نقل كرده‌اند .

مطالعه بیشتر »

چرایى گریه و سوگوارى

گريستن بر مرده و همچنين سوگوارى و عزادارى بر او امرى برخاسته از احساس پاك و روح لطيف آدمى است. ‏ اسلام ضمن تاييد گريه، بر آن تاكيد نموده است، سيره رسول گرامى صلي الله عليه و آله و سلم و همچنين سيره و منش اصحاب بزرگ ايشان تاييدى براين مدعاست. ‏ اين دفتر، باختصار درپى تبيين روايى گريستن و عزادارى است و در اين راستا، ضمن ارائه سيره پيامبر و اصحاب، نمونه‏هايى از گونه‏هاى ماتم سرايى در تاريخ اسلام را تقديم داشته، به نقد و بررسى روايات تحريم گريه مى‏پردازد. ‏ نجم الدين طبسى توصيه بر گريه ‏ گريستن بر درگذشتگان و عزادارى بر ايشان امرى برخاسته از احساس است و هر مصيبت زده ايى را به سمت خود مى‏كشاند. رسول گرامى اسلام حضرت محمد مصطفى صلي الله عليه و آله و سلم چنين امرى را سزاوار و شايسته دانسته، بر گريه كردن توصيه مى‏فرمود. اسامه بن زيد مى‏گويد: ‏ روزى فرزند دختر پيامبر درگذشت، دختر غم ديده آن حضرت، اين واقعه را به پدر خبر داد و از ايشان درخواست حضور نمود. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيد بن ثابت و جمعى از ياران به منزل دختر غم ديده خويش رفت، پيامبر مهربان كودك را در بغل گرفت و بشدت گريست و اشكان مبارك سرازير گشت؛ سعد با مشاهده گريه پيامبر، با تعجب پرسيد: ‏ چرا گريه مى‏كنيد؟! ‏ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ چنين فرمود: ‏ « رحمة يجعلها فى قلوب عباده، انما يرحم اللَّه من عبادة الرحماء؛ ترحم بر اين كودك است كه خداوند در دل بندگان خود رحمت قرار مى‏دهد، و خداوند بندگان رحيم خود را مورد رحمت قرار مى‏دهد. »

مطالعه بیشتر »

امیرالمومنین علیه السلام، نخستین مسلمان

پیشگامی امیر مؤمنان (ع) در اسلام از نظر اجماع و نظر حد اکثری الف : ادعای اجماع ب: نظر اکثر نقد تنها روایت معارض این نظریه فصل دوم؛ پیشگامی امیرمومنان در کلام رسول خدا (ص) ۱٫ از طریق امیر مؤمنان علی (ع) با سه سند ۲٫ از طریق حضرت زهرا سلام الله علیها (با سند معتبر) ۳٫ از طریق معقل بن یسار: «أَقْدَمَ أمتی سِلْمَا» (سند صحیح) ۴٫ از طریق بریده «اقدمهم اسلاما» (معتبر) ۵٫ از طریق ابن عباس (با سه مضمون با دو سند معتبر) ۶ و۷٫ از طریق ابوذر و سلمان: «إِنَّ هذا أَوَّلُ من آمَنَ بِی» (معتبر) ۸٫ از طریق عمر بن خطاب «أنت أول المؤمنین إیمانا» ۹٫ از طریق انس بن مالک از پیامبر (ص) «وَأَقْدَمَهُمْ سِلْمًا» ۱۰٫ از طریق لیلی الغفاریة صحابیة: «هذا علی بن أبی طالب أول الناس إیماناً» ۱۱٫ از طریق اسماء بنت عمیس: «اقدمهم سلما» ۱۲٫ از طریق ابو سعید خدری صحابی (با دو مضمون) ۱۳٫ از طریق معاذ بن جبل : «علی اول المومنین بالله من قریش» ۱۴٫ عبد الله بن مسعود «نماز علی با پیامبر قبل از همه» ۱۵٫ ابو ایوب انصاری: «هفت سال نماز با رسول خدا قبل از همه» جابر بن عبد الله انصاری: «پیامبر شعر امیرمومنان در مورد اولین مسلمان بودنش را تایید کرد» ۱۷٫ روایت ابو اسحاق

مطالعه بیشتر »